گزارش كارآموزي زراعت و اصلاح نباتات(ايستگاه تحقيقاتي عراقيمحله)
دسته بندي :
فنی و مهندسی »
کشاورزی و زراعت
گزارش كارآموزي زراعت و اصلاح نباتات(ايستگاه تحقيقاتي عراقيمحله) در 62 صفحه ورد قابل ويرايش
مقدمه:
تاريخ شروع كارآموزي دوره كارآموزي اينجانب در مورخه 17/7/ آغاز شد. قرار بر اين شد كه طي يك دوره 45 روزه به مدت 35 روز در ايستگاه تحقيقات عراقي محله و مدت 10 روز در مركز تحقيقات و بخش تهيه و اصلاح بذر و نهال مشغول بكارآموزي شدم.
ايستگاه تحقيقات كشاورزي عراقي محله گرگان:
در بدو ورود به ايستگاه تحقيقات عراقي محله به تابلويي برميخوريم كه مشخصات ايستگاه به اختصار و به شرح زير درج گرديده است:
· ايستگاه تحقيقات كشاورزي عراقي محله
· تاسيس 1337
· مساحت 37 هكتار
· ارتفاع از سطح دريا 5/5 متر
· ميزان بارندگي 450-400 ميليمتر
پروژههايي كه در ايستگاه بر روي آنها كار ميشود، عبارتند از:
دانههاي روغني؛
ذرت؛
گياهان علوفهاي؛
غلات؛
حبوبات؛
سبزي و صيفي.
اما در تحقيقات جديد كه توسط مهندس كشت كار انجام گرفته، مساحت كل ايستگاه، 45 هكتار بود و ايشان نقشه كلي ايستگاه را كشيده و تمام تقسيمات موجود در ايستگاه را به صورت نقشه نشان دادهاند.
سويا
تاريخچه
اين گياه در اصول بومي آسيا و استراليا ميباشد و گياهي است مهم كه بيش از نيمي از روغن دنيا و بيش از 70% تجارت كنجاله دنيا را به خود اختصاص داده است. امريكا بزرگترين توليد كننده سويا، 63% توليد جهاني را به خود اختصاص داده است. سهم ايران، حدود 001/0%، يعني حدود 200 هزار تن ميباشد و بيشتر به منظور تهيه روغن كشت ميشود كه 90% آن نيز در شرق مازندران و استان گلستان كشت ميشود. اين در حالي است كه در دنيا بخصوص در كشورهاي توسعه يافته، از اين گياه فرآوردههاي فراواني از قبيل شير، لبنيات، ماست، كره و بستني بدست ميآورند و مصرف سبزي خوردني نيز دارد.
تاريخ دقيقي در مورد كاشت اين گياه در ايران در دسترس نيست، ولي از قديمالايام در گيلان نوعي سويا موسوم به پشم باقلا يا خرس باقلا كشت ميشده، ولي در سال 1341 گروه صنعتي بهشهر با وارد كردن تعدادي بذر از آرژانتين، اقدام به كشت آن نموده است.
گياهشناسي
نام علمي سويا Glysin max، ديپلوئيد و مقدار كروموزم آن 40 است. گياهي است يكساله، ارتفاع بوته 180-75 سانتيمتر، عمق ريشه آن تا حدود 160-150 سانتيمتر و ريشههاي فرعي آن در حدود 60-30 سانتيمتر در خاك متفرقند. سه نوعه ريشه دارند: نابجا، اصلي و فرعي كه برخي مواقع بر روي آنها برجستگيهايي ديده ميشود كه محل زندگي باكتريهاي ميلهاي به نام ريزوبيوم ژاپونيكم است كه در صورت نيتروبودن خاك بعد از 42-30 روز از كاشت ظاهر ميشوند.
3 نوع برگ در سويا ديده ميشود:
1. برگهاي لپهاي 2. برگهاي ساده و 3. برگهاي 3 برگچهاي
زير و روي برگ و همچنين سطح ساقه و غلات سويا پوشيد از كركهايي به رنگ طلايي يا نقرهاي بسته به رقم ميباشد.
كاشت:
در گلستان ارقام ويليامز به عنوان زودرس، هيل و سحر به عنوان ميانرس و گرگان 3 به عنوان ديررس كشت ميشوند.
آمادهسازي زمين:
معمولاً كشت سويا به دو صورت بهاره و تابستانه صورت ميگيرد.
در كش بهاره، زمين را در زمستان يك شخم عميق زده و در بهار نيز يك شخم به عمق 20 سانتيمتر برخلاف شخم قبلي ميزنيم. پس از تسطيح آبياري انجام گرفته و عمليات كشت به صورت رديفي و حتماً به شيوه هيرمكاري صورت ميگيرد، زيرا هم به كمبود آن و هم به زيادي آن حساس است.
عمق كاشت بذر، 5-3 سانتيمتر بسته به بافت خاك ميباشد.
فاصله رديفهاي كاشت در ارقام بهاره، 65-45 سانتميتر و ارقام تابستانه، 40-25 سانتيمتر ميباشد.
خاك مطلوب آن رسي ـ شني با بافت متوسط و اسيديته 7-6، به شوري حساس ميباشد و در Ecهاي بالاتر از 4 ميليموس گلها عقيم ميشوند.
تاريخ كاشت در كشت بهاره بايستي در اولين فرصتي كه پيش آمد، يعني بعد از رفع سرماي زمستانه اقدام به كشت نمود. در كشتهاي تابستانه به علت حساسيت اين گياه به طول روز نبايستي تاريخ كاشت آن عقب بيافتد.
داشت:
عمليات داشت سويا كه از مرحله 2 برگي شدن آغاز ميشود، معمولاً بر اساس جداول تعيني شده استاندارد رشد رويشي و زايشي كه در اختيار زارع يا اصلاحگر قرار ميگيرد، انجام ميشود.
در مورد آبياري صحيح از زمان گلدهي تا نزديك رسيدن نياز آبي اين گياه شديد است. خصوصاً اول گلدهي تا اوايل دانه بستن. دوره آبياري سويا در منطقه گلستان، هر 14-10 روز يكبار است، يعني 5-4 بار در طول دوره رشد و نمو نياز به آبياري دارد.
از مرحله 6-4 برگي شدن نيز بايستي عمليات وجيني و مبارزه با علف هرز و سله شكني و خاك دادن پاي بوته صورت گيرد. در طي اين مراحل بايستي همواره مواظب خسارت آفات نيز باشيم.
كوددهي:
ازت: از مهمترين نكتهاي كه از لحاظ دادن يا ندادن كود ازت بايستي درنظر داشته باشيم، اين است كه اگر قبلاً در زميني در مورد نظير سويا كشت شده است، تا حدود 5-4 سال بعد از آن نياز چنداني به كود ازتن نخواهيم داشت، زيرا در صورت كشت مكرر سويا در يك مزرعه گرهگهاي موجود در ريشه اين گياه قادر به ذخيرهسازي مقادير متنابهي از ازت هوا ميباشند و علاوه بر ازت مورد نياز گياه 200-180 كيلوگرم ازت نيز به خاك بيافزايند. البته در صورت مصرف بيرويه كود ازت، ميزان پرتئين دانه افزايش و درصد روغن آن كاهش خواهد يافت.
بيماري:
پوسيدگي ذغالي: يكي از مهمترين بيماريهاي شايع سويا است كه سبب خسارت شديدي به مزارع سويا شده و عملكرد را شديداً كاهش ميدهد و عمدتاً در مراحل آخر رشد گياه خود را نشان داده و با خشكانيدن بوتهها، سبب رسيدگي زودتر كاذب گياه ميشود، به شكلي كه غلافها ظاهراً رسيده به نظر ميرسند، ولي دانهها پر نشده و وزن دانه شديداً كاهش مييابد.
قارچ عامل اين بيماري ماكروفومينا ميباشد. مشخص شده كه با توجه به اين كه اين قارچ در خاك باقي ميماند، در صورت بروز تنش خشكي، معمولاً اين قارچ فعال شده و آثار خسارت ظاهر ميشود. براي مبارزه با اين بيماري بايد از بروز تنش خشكي در سويا جلوگيري نمود.
سويا داراي انواع بيماريهاي قارچي باكتريايي و ويروسي ميباشد. بوتهميري، لكه برگيها، سوختگيهاي برگي، سفيدك سطحي و بيماري لكه ارغواني در اين منطقه بيشتر شايع ميباشد.
از بيماريهاي باكتريايي معمولاً سوختگيهاي باكتريايي، خشكيدگي و پژمردگي باكتريايي مشاهده ميشود كه براي مبارزه با آن با ناقلين آن از جمله شتهها مبارزه كرد و از انواع ويروسي ميتوان ويروس موزائيك سويا را نام برد.
آفات:
1. تريپس: اين آفت ريز و كوچك از مرحله 2 برگي شدن به گياه حمله ميكند و براي مبارزه با آن از سم متاسيستوكس استفاده ميكنيم.
2. لاروهاي كرم غوزه و كارادرينا: كه از مرحله 8-5 برگي شدن به گياه حمله نموده و براي مبارزه با آن از سموم نواكرون و لاروين استفاده ميشود.
3. عسلك و كرم غوزه كه در مراحل بعدي رشد سويا نيز ديده ميشوند و براي مبارزه با آنها از سموم نواكرون و آدميرال استفاده ميكنيم.
البته اگر تداخل نسل در مزرعه پيش بيايد، يعني در يك زمان حالتهاي مختلفي از سيكل زندگي حشره مشاهده شود، مجبوريم از سموم ضربتي مثل رانيتول استفاده نماييم.
برداشت:
برداشت سويا زماني صورت ميگيرد كه برگهاي آن كاملاً ريخته و پاييزين غلاف آنها كاملاً زرد و خشك شده باشد. در ايران از 4 رقم موجود غير از گرگان 3 كه بلند قد و چندشاخه است و با كمباين قابل برداشت است، كشاورزان با تحمل هزينههاي بالا بوتهها را از قسمت سطحي با دست درو ميكنند. هنگام برداشت رطوبت دانه بايستي كمتر از 15% باشد، ولي به منظور انبارداري طولاني بايستي رطوبت به 13% و كمتر از آن برسد.
طرحهاي در دست اجرا در ايستگاه تحقيقاتي عراقي محله:
در مدت 10 روز حضورم در بخش دانههاي روغني (سويا)، سعي كردم مطالبي در مورد سويا، طريقه كاشت، داشت و برداشت بدست آورم، ولي در زمان حضور من بيشتر كارهاي سويا تمام شده بود و روزهاي آخر برداشت محصول بود.
در اولين روز به اتفاق آقاي مهندس مهقاني كه ايشان به مدت 2 سال به صورت امريه مشغول همكاري بودند و روزهايذ آخر خدمت مقدس سربازي ايشان بود و در قسمت دانههاي روغني بخصوص سويا فعاليت ميكردند. در اين روز كارگران آماده برداشت سويا بودند كه در روز قبل مشخص شده بود كه كدام كرت برداشت شود. با آمدن مهندس مهقاني كار شروع شد:
بوتههاي مربوط به هر كرت را جداگانه برداشت كرده و يك نفر اطلاعات مربوط به آنها را نوشته و آنها را توسط نخي ميبست تا با هم قاطي نشوند. وقتي كه بيشتر كرتها را برداشت كردند، كمباين مخصوص (دروكن سويا) در كنار هر كرت آمده و جداگانه سوياها را ميكوبيد و دانهها را داخل كيسه ريخته دوباره مشخصات مربوطه را نوشته و به داخل انبار انتقال ميدادند.
طريقه برداشت در طرحهاي آزمايشي بدين ترتيب بود كه بيشتر كشتها به صورت چهار رديف انجام ميگيرد، چون ماشين كاشت چهار رديفه بود. در هنگام برداشت رديف اول و رديف چهارم، برداشت نميشود و 2 رديف وسطي را برداشت ميكنند. در دو رديف وسط نيز بوتههاي اول و آخر را برداشت نميكند، به عنوان شاهد در مزرعه باقي ميماند.
در روز بعد با خانم مهندس رييسي آشنا شدم. ايشان نيز بر روي دانههاي روغني از جمله سويا تحقيق ميكردند. ايشان كارهاي خود را براي بنده تشريح كردند. مراحل مختلف كار براي معرفي رقم جديد را توضيح دادند. بيشتر كارهاي انجام شده بر روي سويا با ارقام مختلف بيشتر ارقام برداشت شده بود و چند رقمي كه باقيمانده، به خاطر ديررسي بودن گياه ميباشد.
ايشان طريقه تشخيص دو رقم سويا، از جمله گرگان 3 و D.P.X را به من گفتند. تشخيص از روي رنگ كركها ميباشد. كرك در رقم گرگان 3، سفيد ميباشد، ولي در D.P.X كركها طلايي هستند. همچنين از روي دانه نيز ميتوان تشخيص داد. ناف دانه گرگان 3 سفيد بوده، ولي D.P.X سياه ميباشد. تعداد غلاف در D.P.X بيشتر از گرگان 3 ميباشد. گرگان 3 بيشتر به صورت خوابيده ديده ميشود. وزن هزار دانه گرگان 3، بيشتر از D.P.X است.
الف: كاشت
تاريخ مناسپب كاشت:
نتايج بدست آمده در استان نشان ميدهد مناسبترين تاريخ كاشت گندم در شرايط ديم، اواي1ل تا اواسط آذرماه و در شرايط آبي در طول آذرماه ميباشد. تاخير در تاريخ كاشت، كاهش قابل ملاحظه محصول را دربر دارد. اگرچه اين كاهش عملكرد با افزايش ميزان بذر قابل جبران نيست. ليكن با توجه به مدت زمان تاخير در كاشت، اضافه نمودن بذر مصرفي تا اندازهاي از افت بيشتر عملكرد جلوگيري خواهد نمود. به ازاء هر روز تاخير در كاشت بايستي حدوداً 1-7/0 كيلوگرم بذر به مقدار توصيه شده اضافه نمود.
ميزان بذر مصرفي:
مناسبترين تراكم بذر بر مبناي 350 بذر در مترمربع و با توجه به وزن هزار دانه براي ارقام اصلاح شده منطقه بين 150-130 كيلوگرم در هكتار با استفاده از خطي كارهاي معمول و رديفكار پرسي ميباشد. چنانچه كشت به روش دستپاش و يا با استفاده از كودپاشها صورت گيرد، ميزان بذر مصرفي 180 كيلوگرم در هكتار ميباشد.
عمق مناسب كاشت بذر:
عمق مناسب كاشت بسته به شرايط آبي و ديم بين 4 تا 7 سانتيمتر متغير است.
ب: داشت
مصرف كودهاي شيميايي:
به طور كلي براي مصرف كودهاي شيميايي بهتر است نسبت به تجزيه خاك مزرعه اقدام نمود. در صورت عدم امكان انجام آزمون خاك براي عناصر پرمصرف مقادير كودي ذيل در كشت گندم آبي توصيه ميگردد. 250-150 كيلوگرم اوره در هكتار در زمينهايي كه بافت خاك سبك ميباشد، مصرف آن در مراحل قبل از كاشت، پنجهزني، ساقه رفتن و تشكيل سنبله توصيه ميشود و در زمينهايي كه داراي بافت سنگين ميباشند، در مراحل قبل از كشت، پنجهزني و ساقه رفتن بكار ميرود.
100-75 كيلوگرم در هكتار كود سوپر فسفات تريپل كه قبل از كشت با شخم زير خاك گردد (لازم به يادآوري است كه مصرف كودهاي فسفاته بهتر است با انجام آزمون خاك صورت گيرد). 150-100 كيلوگرم سولفات يا كلرور پتاسيم در هكتار هنگام كشت با شخم زير خاك گردد. از كود كلرور پتاسيم ميتوان به صورت سرك نيز استفاده نمود. در زمينهاي شور مصرف سولفات پتاسيم بر كلرور پتاسيم ارجحيت دارد.
سولفات روي 35 كيلوگرم در هكتار، سولفات منگنز 20 كيلوگرم در هكتار و سولفات آهن 75 كيلوگرم در هكتار، قبل از كاشت با شخم زير خاك گردد. يادآوري ميگردد بعد از مصرف كودهاي ميكرو در خاك اين كودها نبايستي حداقل 3 سال مصرف شوند.
محلولپاشي با كود ميكروي كامل با غلظت سه در هزار در سه مرحله، اوايل پنجهزني، توليد ساقه (ظهور دومين گره) و ظهور خوشه (بعد از گلدهي) انجام ميگيرد. بهتر است محلول پاشي هنگام عصر يا صبح زود هنگامي كه هوا خنك و وزش باد وجود ندارد، انجام گيرد و زمين نيز داراي رطوبت كافي باشد.
توصيههاي مهم كودي براي گندم ديم
اوره 125-75 كيلوگرم در هكتار، سوپرفسفات تريپل 75-50 كيلوگرم در هكتار، سولفات پتاسيم 100-75 كيلوگرم در هكتار، سولفات روي 20 كيلوگرم در هكتار، سولفات منگنز 10 كيلوگرم در هكتار و سولفات آهن 40 كيلوگرم در هكتار.
لازم به ذكر است كه مصرف كودهاي فسفاته در شرايط ديم حتماً با آزمون خاك همراه باشد، زيرا مزارعي كه خاك آنها بيشتر از حد بحراني تعيين شده، فسفر داشته باشد، مصرف اين كودها نه تنها اضافه عملكردي را سبب نخواهد گرديد، بلكه حذف عناصر ريزمغذي به ويژه روي را مختل مينمايد.
مراحل مختلف آبياري گندم
در مناطق كوهپايه، 1 تا 2 تن نوبت آبياري در اواسط فروردين و نيمه اول ارديبهشت ماه، بخش مركزي استان 2 تا 3 نوبت آبياري در اواخر اسفند، اواسط فروردين و نيمه اول ارديبهشت ماه، حاشيه رودخانه اترك، 3 نوبت آبياري در اواخر اسفند، اواسط فروردين و نيمه اول ارديبهشت ماه ميباشد.
در اراضي شور به منظور بهرهگيري مناسبتر از آب، ايجاد زهكش و استفاده از ساب سويلر و ريپر توصيه ميگردد.
كنترل علفهاي هرز
عمدهترين علفهاي هرز باريك برگ مزارع گندم منطقه يولاف وحشي، فالاريس، چچم و دم روباه كشيده ميباشند كه ميتوان از سموم علفكش ايلوكسان و گراسپ به ميزان 5/2 ليتر در هكتار در مراحل 2 تا 4 برگي تا اوايل پنجهزني استفاده نمود.
همچنين ميتوان از علفكش تاپيك به ميزان 6/0 تا 8/0 ليتر در هكتار براي كنترل علفهاي هرز يولاف وحشي، فالاريس، چچم و دمروباهي كشيده از ابتدا تا انتها پنجهزني گندم استفاده نمود.
مهمترين علفهاي هرز پهن برگ يكساله مزارع گندم شامل شلمي، پنيرك، كنگر وحشي، گل گندم و علف هفتبند ميباشد كه ميتوان از سموم علفكش گرانستار به ميزان 20-15 گرم در هكتار از مرحله دو برگي تا اواخر ساقهدهي گندم استفاده نمود. همچنين ميتوان از علفكش ترفوردي (2.4.D) نيز به ميزان 5/1-1 ليتر در هكتار براي كنترل علفهاي هرز پهن برگ يكساله و چندساله نيز استفاده نمود.
برداشت محصول
مناسبترين زمان برداشت گندم توسط كمباين، موقعي است كه رطوبت دانه حدود 12-10 درصد باشد و به اصطلاح دانه گندم زير دندان شكسته شود.
برداشت ديرتر از موعد سبب ميگردد كه به واسطه رشد سريع علفهاي هرز تابستانه در داخل مزارع گندم، به هنگام برداشت رطوبت دانه افزوده گردد كه اين امر در نهايت كاهش كيفيت محصول را به دنبال خواهد داشت.
آفات مهم گندم
سوسك سياه گندم (زابروس):
اين آفت در مرحله پنجه زدن، به خصوص در اراضي ديم استان به بوتههاي گندم خسارت وارد ميكند. خسارت اصلي مربوط به لارو اين آفت ميباشد كه روزها را در زير خاك به سر برده و به هنگام غروب به سطح خاك ميآيد و برگ گندم را گرفته و به داخل تونل خود در زير خاك برده و از آن تغذيه مينمايد.
بهترين راه مبارزه با اين آفت، تناوب زراعي است. روش ديگر، ايجاد بستري نامناسب در سطح خاك جهت تخمريزي آفت است كه اين كار با شخم تابستانه عملي است. در مبارزه شيميايي ميتوان از سموم سوين به ميزان 5/1-1 كيلوگرم در هكتار يا لاروين به ميزان 5/0 كيلوگرم در هكتار استفاده نمود.
لارو سيمي (Agriotes):
اين آفت به خصوص در مناطق ديم از ريشههاي اصلي و فرعي گندم تغذيه نموده و تا مرحله پنجهزدن خسارت به بوتهها و در نتيجه سبب كاهش تراكم بوته ميگردد.
سوسك برگخوار لما:
اين آفت در اوايل بهار با تخمريزي بر روي بوتههاي گندم از طريق حشره كامل و لارو آن سبب ايجاد خسارت ميشود.
بيماريهاي مهم گندم
مساعد بودن شرايط محيطي براي عوامل بيماريزا (درجه حرارت معتدل، رطوبت بالا و بارندگي فراوان) از يك طرف و گستردگي و تنوع محصولات زراعي در استان گلستان موجب شده تا آفات و بيماريهاي مختلفي باعث وارد آوردن خسارات كمي و كيفي به محصول گردد. از جمله مهمترين بيماريهاي گندم در اين استان ميتوان به موارد زير اشاره نمود:
سفيدك سطحي يا پودري گندم:
عامل آن Erysiphe graminis است. اين بيماري بيشتر در شرايط خنك و مرطوب به صورت پودر يا كپك سفيد تا شيري رنگ روي برگها، غلاف ساقه و خوشه ظاهر ميشود و از مرحله دوبرگي تا زمان خميري موجب آلودگي ميشود. براي كنترل آن استفاده از ارقام مقاوم يا نيمه مقاوم، رعايت تراكم مناسب يا كمتر در مناطق آلوده، آبياري مناسب و در صورت گسترش بيمراي در مزارع در مواردي كه ارقام كاملاً حساس كشت شدهاند، همراه با كنترل كمپلكسي از بيماريها ميتوان مبارزه شيميايي با سمومي مانند تيلت (5/0 تا 1 ليتر در هكتار) انجام داد.
بيماري سپتوريوز برگ گندم:
عامل آن Septoria tririca است كه در شرايط گرم و مرطوب به شدت گسترش پيدا ميكند. علائم آن به صورت لكههاي قهوهاي رنگ كه دانههاي ريز سياه رنگ (بارياپيكنيد قارچ) روي اين لكهها ظاهر ميشود. اين لكهها كمكم بزرگ و كل برگ را منهدم خواهد كرد. اين بيماري بيشتر روي غلاف برگ و پهنك برگ ظاهر و گسترش پيدا ميكند. براي كنترل آن استفاده از ارقام مقاوم، تناوب زراعي و در صورت حساسيت شديد رقم كشت شده و مساعد بودن شرايط محيطي و گسترش آن در مزرعه به همراه كمپلكسي از بيماريها ميتوان اقدام به مبارزه شيميايي (با سم تيلت به ميزان يك ليتر در هكتار) يا آلتو به ميزان 5/1 تا 1 ليتر در هكتار نمود.
رقم تجن به لحاظ سازگاري و پتانسيل عملكرد بالا در مناطق مختلف استان گلستان از وضعيت مطلوبي برخوردار است.
رقم زاگرس مناسبترين رقم مناطق ديم ميباشد كه علاوه بر اين، ارقام كوهدشت و تجن از سازگاري مطلوبي در مناطق ديم برخوردارند.
ارقام شيرودي و اترك از پتانسيل عملكرد و سازگاري مطلوبي برخوردار ميباشند. اما به جوانهزني روي خوشه قبل از برداشت حساس بود، لذا توصيه ميشود در مناطق كه داراي آب آبياري مطمئن بوده و از بارندگي و رطوبت نسبي كمتري برخوردار است، كشت گردند.
من در پروژه غلات متاسفانه فقط به مدت 5 روز توانستم حضور پيدا كنم. البته قبلاً نيز در زمان حضور در پروژههاي ديگر از اطلاعات و تجربيات مهندس كلاته و همكاران قسمت غلات استفاده كرد. جناب مهندس كلاته يكي از زحمتكشترين محققيني ميباشد كه بطور جدي در پروژه غلات به خصوص گندم نا فعاليت ميكنند و موي خود را با گندم سفيد كردهاند و خيلي اطلاعات مفيد و پرارزشي داشتند كه بنده تا جايي كه ميتوانستم، از گفتهها و تجربيات ايشان و ديگر همكاران وي استفاده كردم.
اولين پروژه و آزمايش مهندس كلاته، مربوط به مناطق كوهستاني ميشد. ايشان و همكارانش براي اينكه بتوانند يك رقم مناسب براي مناطق كوهستاني ارائه دهند، در يكي از مناطق كوهستاني به نام دوزين شروع به كشت گندم كردند. البته من نتوانستم به همراه اين گروه به آنجا بروم.
آزمايشهايي كه مربوط به قسمت تكثير بود، در دوزين عليآباد و چهارباغ شاه كوه انجام ميدادند. يكي ديگر از آزمايشات به نام آزمايشات بينالملل بود كه در داخل ايستگاه انجام دادند . در اوايل آذرماه اين كار انجام شد.
آزمايش ديگر به نام كلكسيون بذر، كشت نسلهاي مختلف گندم از F1 تا F7 بود.
يكي از آزمايشات داخل ايستگاه تكثيري خود مهندس و همكاران ميباشد كه براي اجراي اين آزمايشات، ابتدا زمين را آماده كرده و شخم ميزنند. سپس نقشه را داخل زمين پياده ميكنند، زيرا در اين آزمايشات فقط از هر نمونه مقداري ميكارند. به همين خاطر زمين را به كرتها و ردي،هايذ كوچك تقسيم ميكنند و شروع به كشت ميكنند.
جناب مهندس كلاته و مهندس آبرودي براي رسيدن به يك رقم جديد در طي چند سال زحمت فراواني ميكشند تا اينكه از چند دانه به چندين دانه و پس از كشت چند سال به مقداري بذر دست يابند تا بتوانند در صورت مفيد بودن و سازگاري با منطقه، آن را به توليد انبوه رساند. البته اين آزمايشات را فقط در سطح استان انجام نميدهند، بلك در سطح كشور انجام ميدهند تا بدانند كه آيا اين رقم جديد فقط با استان ما سازگاري دارد يا اينكه در ساير استانها نيز سازگاري دارد.