مقاله بررسی شاخه نرمتنان
دسته بندي :
فنی و مهندسی »
دام و طیور
مقاله بررسي شاخه نرمتنان در 14 صفحه ورد قابل ويرايش
شاخه نرمتنان (Phylum Mollusca)
اعضاي شاخه نرمتنان بدن نرم و بدون تقسيمي دارند. معمولاً سر آنها در قسمت جلو است و يك پاي شكمي و تودة احشايي پشتي نيز در بدن آنها وجود دارد. بدنشان كم و بيش از يك روپوش (Mantle) نازك احاطه شده است اغلب در يك صدف آهكي خارجي محفوظ اند. اين شاخه از پنج رده تشكيل ميگردد كه از لحاظ ظاهر، طرز زندگي و رشد با يكديگر اختلاف دارند.
1- رده دو عصبيها مانند كيتونها
2- رده ناوپايان مانند دنتاليوم
3- رده شكمپايان مانند حلزونهاي صدفدار و بيصدف.
4- رده تبرپايان مانند صدفهاي خوراكي دو كفهاي
5- رده سرپايان مانند نوتيليها
6- اسكوئيدها ، هشتپايان و غيره
فسيل شناسي نرم تنان:
يكي از مهمترين بخش هاي بيمهرگان خصوصاً از نظر مطالعه فسيل شناسي نرم تنان است. نرم تنان در دريا، آبهاي شيرين، درياچهها و بالاخره خشكي زندگي ميكند.
نام نرمتنان اصولاً براي انواع به كار برده شده كه قسمت سخت ندارند و لذا به دو دسته تقسيم شدند: دستهاي داراي قسمت سخت و دستةديگر بدون قسمت سخت مي باشند.
اساسي تقسيم بندي جديد به وسيلة دانشمندي فرانسوي پايه گذار شد و او بر اساس شباهت قسمتهاي نرم و قسمتهاي سخت، نرم تنان را به سه رده تقسيم بندي كرده كه عبارتند از: گاستروپودار، سفالوپودا و دو كفهايها .
صور مشخصة نرم تنان عبارت است از:
1- عدم بند بند بودن بدن
2- تقارن ارگانيسم بدن نسبت به يك صفحه
3- مركزيت عضو حساس در سر (به استثناء پلسي پودا)
4- پوشيده شدن بدن به وسيله پوست
5- خواص اختصاصي دستگاه گوارش و سيستم عصبي
6- صور مشخص در حالات لاروي
پوست داراي سلولهايي است كه غشاء را ترشح ميكند. غشاء در كلية نرم تنان از كربنات كلسيم ساخته شده و تمام يا قسمتي از آن به صورت كليست يا آراگونيت است. معمولاً غشاء خارجي گاهي كاملاً داخلي است.
ردة گاستروپودا: بدن معمولاً در يك غشاء مارپيچ غيرمتقارن قرار دارد. سر مشخص و داراي يك يا دو زوج Tentacle و يك زوج چشم است. پا عريض و مسطح است ولي در انواع شناگر به شكل بال مانندي در ميآيد.
ردة شكم پايان
ردة شكم پايان بزرگترين و متنوعترين گروه از نرم تنان است و دربرگيرندة بعضي از ابتداييترين نرم تنان (بعضي از شكم پايان دريازي) و بعضي از تكامل يافتهترين آن ها (بعضي شكم پيان خشكي زي) است. صدف اين جانوران يك تكه و معمولاً مخروطي شكل است كه تودة احشايي را احاطه كره است. سر و پاي عضلاني معمولاً تقارن دو طرفي دارد ولي اين تقارن به علت پنج خوردن تودة احشايي، در تودة احشايي به چشم نمي خورد.
شكم پايان از طريق جلد (جبه) و يا حفرة جبه كه نقش شش را بازي مي كند، تنفس ميكند. جداش و يا تك جنس و هر مافروديت هستند و در عدهاي چرخة زندگي مستقيم است.
در شكمپيان (به يونني Gaster = شكم + Podos= پا) سر كه در قسمت جلو بدن است، پاي شكمي، كه طويل است تقارن دو جانبي دارد. تودة احشايي معمولاً درون يك صدف پشتي جاي ميگرد و هر دو بطور مارپيچي پيچيده و غير متقارن ميباشد. سر تودة كم و بيش استوانهاي شكلي است كه بدون آنكه از بقية بدن مشخص باشد بطرف جلو ادامه دارد. بر روي سر زوايد حسي موجود است كه شاخك ناميده ميشود و بر حسب نوع حيوان متفاوت ميباشد. دهان در انتهاي قدامي بدن واقع است و در داخل دهان زبانةكوچكي وجود دارد بنام سوهانك. در اين عضو دندانهايي وجود دارد كه تعدادش در انواع مختلف متفاوت است و در بعضي نمونهها بالغ بر چندين هزار است.
چين خوردگي پوست بدن يا روپوش حفرة وسيعي را تشكيل مي دهد كه آنرا حفرة روپوشي مينامند.
دستگاه دم زدن، مجراي مواد دفعي و مجراي دستگاه تناسلي، در حفرة روپوشي قرار دارد.
در شكمپايان اجدادي شايد در همة قسمتها تقارن دو جاني وجود داشته است.
ولي در گونههاي زنده قرينة دو طرفي كامل از بين رفته است زيرا بدن جانور در حول محوري كه از رأس صدف عبور مينمايد 180 درجه يا كمتر دوران حاصل نموده است و در اثر اين دوران حفرة روپوشي در نزديك سر جانور قرار گرفته است.
شكمپايان معمولاً داراي يك جفت چشم هستند كه بر روي سر و احياناً در انتهاي قدامي بدن روي شاخكها قرار گرفته است.
ساختمان چشم در اين جانوران فوقالعاده ساده ميباشد و اغلب از حفرة كوچكي تشكيل مييابد كه روي آن جسم شفافي كه عمل عدسي را انجام ميدهد، وجود دارد. در داخل حفرة مزبور چند سلول كه داراي ذرات رنگين است يافته ميشود؛ از هر سلول حفرة چشمي رشته عصبي نازكي جدا ميگردد كه اجتماع آنها عصب چشمي را تشكيل ميدهد. در تروكوس كناره حفرة مزبور يكديگر نزديك ميشود و در نتيجه چشم شكل حفره بستهاي را به خود ميگيرد كه در داخل آن جسم شفافي كه عمل عدسي را انجام ميدهد يافته ميشود و در توريو و موركس كنارههاي چشمي بهم متصل ميگردد.
حس بويايي بوسيله دو زايده كوچك كه بر روي سر قرار دارد صورت ميگيرد و بالاخره مابين ساير اعضاء حسي كه در جانوران مزبور يافته ميشود ميتوان از عضو تعادلي يا استاتوسيست نام برد. اين عضو بوسيلة رشته عصب نازكي به عقدة مغزي جانور مربوط ميشود.
دستگاه وازنشي شكمپايان كليهها ميباشد. در بدن عدهاي از آنها دو كليه يافته ميشود ولي فقط يكي از آنها با حفرة دور قلبي مربوط ميگردد مثلاً در هاليوتيس كلية چپ و در فيسورلا كليةراست با حفرة دور قلبي مربوط ميگردد پاتلا داراي دو كليه غيرمساوي ميباشد كه هيچيك از كليهها با حفره دور قلبي ارتباط ندارد.
در نزديك بيشتر شكمپايان يكي از كليهها از بين رفته است. در اين دسته از جانوران علاوه بر كليه اندامهاي ديگري يافته ميشود كه در عمل ترشح مواد زايد شركت دارد مانند غدهاي كه بر حسب نوع جانور مجاور دهليز و يا حفره دورقلبي قرار دارد بنام غده دور قلبي و سلولهايي كه در بين سلولهاي بافت هم بند جانور يافته ميشود.
دستگاه عصبي اين جانوران از عقدههاي عصبي مغزي، پايي، احشايي و غيره تشكيل يافته است كه بوسيلة رشتههاي يكديگر مربوط ميگردد.
در نزد اغلب شكمپايان قسمتي از قلب لوله گوارش را احاطه ميكند، گاهي قلب طوري اطراف لوله گوارش را احاطه كرده است كه بنظر ميرسد لوله گوارش قلب را سوراخ كرده و از آن عبور نموده است.
عمل دم زدن در شكمپايان متفاوت است و بيشتر بوسيله آبشش تنفس مينمايند ولي در ششداران عروق زيادي از جدار حفرة روپوشي عبور ميكند و اين قسمت از بدن را به ريه تبديل مي نمايد.
مورفولوژي شكم پايان:
سيستم گوارش:
از دهان شروع ميشود كه به صورت شياري در سمت زيري در سمت زيري منتهياليه جلويي بدن به حفرة دهاني راه دارد. در سقف حفرة دهاني يك ميلة سخت شده به نام فك و در كف آن زبان وجود دارد كه در سطح فوقاني آن سوهانك يا رادولا يافت ميشود. سوهانك مركب از رديفهاي عرضي دندانه هاي (از جنس كيتين و پروتئين سخت شده)است و به يك كيسة بن بست يا كيسة سوهانكي راه دارد. حركت اين دندانهها عليه فك بالا، باعث خرد كردن غذا ميشود. بعد از حفرة دهاني مري باريك قرار دارد كه به يك قسمت حجيم يعني چينهدان منتهي ميشود. درست به موازات چينهدان دو غدة بزاقي يافت ميشود كه ترشحات آنها به قسمت جلويي مري راه مييابد. اين غدد، ترشح كنندة موكوسي هستند كه تقريباً آبكي و در بردارندة آنزيمهاي متعدد است. چينه دان همچنين ترشحات غدد گوارشي را دريافت ميكند. اين ترشحات به عقب سير مي كنند و حاوي يك آنزيم قهوهاي رنگ و آنزيمي مانند سيتاز هستند كه هضم كنندة سلولز است. محل ترشح اين آنزيم هنوز مورد بحث است و اينكه آيا از ترشحات غدة گوارشي است يا جزء آنزيمهاي مترشحه از موجودات هم زيست چينهدان است، مشخص نيست. بعد از چينهدان، معده و سپس رودة پيچ خورده قرار دارد كه به مخرج در نزديكي توموستوم در حفرة جبه منتهي ميشود. اين وضعيت سيستم گوارشي، منفعلت بزرگي است براي جانوران كه خود را در پوستهاي محفوظ مي كند كه تنها از راه يك منفذ به بيرون راه دارد. در بسياري از شكم پايان در اطراف روده، يك غدة گوارشي بزرگ و قهوهاي رنگ وجود دارد كه عبارت از يك توده از لولههاي منشعب است كه به خوشههاي ياختهاي ختم مي شوند. ياختههاي مورد نظر بر سه دستهاند: دستهاي آنزيم هاي مخصوص گوارش خارج ياختهاي را ترشح ميكنند. دستهاي ديگر با جذب مواد غذايي مايع و محلول، گوارش داخل ياخته اي را انجام مي دهند و دستة آخر ترشح كنندة كلسيم هستند. همة سيستم گوارشي در هموسل غوطهور است.
سيستم گرد خون
شكم پايان در سير تكاملي خود، يك دهليز را از دست دادهاند؛ قلب يك دهليز و يك بطن دارد. خون سياهرگي اكسيژن دار (از سياهرگهاي ششي يا حفره جبهاي) به دهليز مي آيد، از دهليز به بطن و از بطن به و آئوريت اصلي جريان مييابد: يك آئورت به جلو امتداد دارد كه ابتدا به سر و سپس عقب بدن از جمله با خون ميرساند و آئورت ديگر به عقب امتداد دارد و تودة امعاء و احشا را مشروب ميكند. مويرگ وجود ندارد. از سمت ديگر هموسل، سياهرگهاي اصلي خون را جهت تصفيه به حفره جبه انتقال مي دهد . رنگيزه تنفسي هموسيانين نام دارد و خون آبي رنگ است. يك پردة دور قلبي مشتق از سلوم نيز دو قلب يافت ميشود.