تحقیق بررسی روابط اجتماعي معلمان و دانشآموزان در عصر ارتباطات
دسته بندي :
علوم انسانی »
روانشناسی و علوم تربیتی
تحقيق بررسي روابط اجتماعي معلمان و دانشآموزان در عصر ارتباطات در 92 صفحه ورد قابل ويرايش
روابط اجتماعي معلمان و دانشآموزان در عصر ارتباطات
جهاني را كه در آن زندگي ميكنيم جهان ارتباطات نام گرفته است. با كمك ماهوارهها و اينترنت مرزها و ديوارهاي مرئي و نامرئي فرو ريخته و دنيا به دهكده كوچكي تبديل شده است. در اين دهكده كوچك، نظامهاي پيشين نابود شده و يا در حال نابودي است ونظامهاي جديد با سرعتي وصف ناپذير در حال جايگزيني است. دگرگوني در دانش، دگرگوني در نگرش، دگرگوني در رفتارها و دگرگوني در روابط انساني و اجتماعي از دستاوردهاي اين دگرگوني است. آنچه در اين مقاله مورد بررسي است كاربرد فناوريهاي جديد اطلاعات و ارتباطات در آموزش و پرورش و بررسي تأثير آن در ابعاد گوناگون آموزشي، پژوهشي و اجتماعي است. بدين منظور، در اين مقاله ابتدا پيرامون وسايل جديد اطلاعات و ارتباطات و نقش آنها در آموزش و برقراري ارتباطات اجتماعي مطالبي ارائه خواهد شد و سپس به تأثير اين فناوريها در كلاسهاي درس و نقش معلمان در اين رابطه ميپردازد.
همچنين سعي شده است با بررسي كتب، مجلات و مقالههاي اينترنتي، آخرين نتايج به دست آمده از تأثير فناوريها در كلاسهاي درس به ويژه تأثير آنها در تغيير نقش معلمان مطالبي ارائه شود. نقش اين فناوريها درچگونگي برقراري ارتباط معلم با دانشآموزان، با همتايان و با ساير افراد جامعه از جمله مطالب اين مقاله است.
با توجه به نتايج به دست آمده توصيههايي براي استفاده بهتر از فناوريها براي برقراري ارتباطات اجتماعي به معلمان، مسؤولين و دست اندركاران آموزشي شده است.
مقدمه
ارتباط عبارت است از فراگرد انتقال اطلاعات، احساسها، حافظهها وفكرها در ميان مردم (اسميت، 1988، ص 7). ارتباطات به معناي «تسهيم تجارب» نيز تعريف شده است. در اين معنا، هر انساني تجارب و آنچه در درون خود دارد را با ديگران در ميان ميگذارد. برخي از صاحبنظران ارتباطات را پديدهاي تكاملي ميدانند كه به گونهي فراگردي از افراد و نظام اجتماعي كه درآن زيست ميكنند، نشأت گرفته و خود به نوبه خود بر آنها تأثير ميگذارد. از طريق اين جريان، انسانها و نظامهاي اجتماعي تكامل مييابند، تغيير ميپذيرند، خود را با شرايط منطبق ميكنند، جايگزين ميشوند، رشد ميكنند.
ابزارهاي ارتباطي وسايلي هستند كه از طريق آن انسانها به خلق، حفظ و توسعه روابط خويش با يكديگر ميپردازند. از طريق اين ابزار اطلاعات، دانش و آگاهيها و حتي فرهنگها مبادله ميشود. فناوريهاي جديد اطلاعات و ارتباطات از زمره وسايل ارتباطي جديد هستند كه با امكاناتي نظير پست الكترونيكي، اتاقهاي گفتگو، گروههاي مباحثه، نفش عمدهاي در اين فرآيند به عهده دارند.
اصطلاح ”فناوري اطلاعات[1]“ جديداً به ”فناوري اطلاعات و ارتباطات[2]“ تغيير يافته است. البته تفاوت اين دو واژه از نحوه برقراري ارتباط نشأت گرفته است. واژه اول، يعني فناوري اطلاعات به جريان يكسويه ارتباط اشاره دارد كه در اين فرآيند، گيرنده و يا دريافت كننده نسبت به اطلاعات دريافتي منفعل است. واژه دوم يعني فناوري اطلاعات و ارتباطات، اشاره به تعامل بين كاربر و دنياي اطلاعات دارد. بنابراين، واژه دوم به جريان دوسويه ارتباط اشاره دارد كه در اين فرايند، كاربر نقش بسيار فعالي در رد و بدل كردن اطلاعات خواهد داشت. رايانه از طريق جريان فرست و بازفرست اطلاعات، توانايي مردم را براي برقراري ارتباط فوري و آسان از فواصل دور و نزديك فراهم كرده است و از اين طريق موجب تحولات شگرفي در امور گوناگون از جمله آموزش و پرورش شده است. در اين مقاله ضمن اشاره به تحقيقات انجام گرفته در مورد نقش رايانهها در آموزش به نقش ارتباطي آنها توجه خاص شده است.
نقش رسانههاي گوناگون ارتباطي در آموزش
در قرن نوزدهم، گسترش راه آهن و استفاده از آن به عنوان اولين وسيله ارتباطي، كمي بعد اختراع تلفن كه هر فرد ميتوانست ارتباط فوري و بلادرنگ با افراد ديگر داشته و اطلاعات به راحتي و وضوح سريعاً نقل و انتقال مييافت. سپس، تلگراف، تلكس، ماشين فاكس كه امكان انتقال نوشته را از طريق شبكههاي ارتباطي فراهم ميكرد.
استفاده از وسائل الكترونيكي در امر برقراري ارتباط و در نتيجه آموزش از طريق آن، در اوايل سال 1900 از طريق راديو آغاز شد. در اوايل 1924، بي بي سي (BBC) شروع به پخش برنامههاي آموزشي كرد. از آن زمان تا به حال راديو به منزله ابزاري جهت دست يابي افراد ساكن مناطق دور افتاده به آموزش مطرح بوده است.
برنامههاي آموزشي تلويزيون در دهه 30 آغاز به كار كرد (1930)، 20 سال طول كشيد تا برنامههاي آموزشي آن به صورت محبوب و مردمي در آيد، بعد از گذشت 30 سال، فناوريهاي رايانهاي زمان و مكان را در نورديدند و آموزش را از كلاسهاي درس به منازل ومحل كار آوردند و درسهاي مجازي، دورههاي مجازي و دانشگاههاي مجازي پديد آمدند. در حال حاضر كاربرد گسترده از امكانات اينترنت در مدارس، نشانگر فناوريهاي پيشرفته ميباشد.
نقش ارتباطي اينترنت در آموزش و پرورش
امروزه، علم مرز نميشناسد و به گوشهاي از جهان تعلق ندارد. همه با هم مشغول ساختن دانشهاي نو براي بهبود بخشيدن به نابسامانيهاي اوضاع جهان اند. اين واقعيت است كه همه جهانيان از پيشرفتهاي حاصله از تلاش دانشمندان و متخصصان براي زندگي بهتر و رفاه بيشتر استفاده ميكنند. بنابراين، بايد در توليد وساخت دانش نيز سهمي به عهده گيرند.
بهره مندي از تجارب بدست آمده از طريق رسانهها از تكرار كارهاي انجام شده و صرف وقت و سرمايه مجدد جلوگيري ميكند. امروزه با كمك فناوريها، در كسري از ثانيه ميتوان به تجارب انديشمندان دست يافت. با استفاده از فناوريهاي جديد، نه تنها ميتوان در معرض كارهاي انجام شده قرار گرفت بلكه اين امكان از طريق شبكههاي بين المللي وجود دارد كه در فرآيند كارهاي در حال انجام به طور فعالانه مشاركت كرد. متخصصان كشورهاي مختلف ميتوانند در زمان مشخصي به تبادل انديشه و نظر بپردازند و در مورد يك رويداد علمي بحث و گفتگو كنند و از اين طريق به دانش جهاني دست يابند. آنچه در زير بيان ميشود، استفاده از فناوريهاي آموزشي را در حرفه پزشكي نشان ميدهد:
اليوت ماسيه[3]، فناور و متخصص تعليم و تربيت، اين تجربه دست اول را هنگام بازديد از «گام نخست در موفقيت و پيشرفت در يادگيري الكترونيكي» ملاحظه كرد. او در تفسير اين بازديد چنين ميگويد:
هفت هزار متخصص قلب را در سالن كنفرانسي تصور كنيد كه در حال مشاهده و تعامل با جراحاني هستند كه به طور همزمان مشغول عمل جراحي قلب در سه كشور مختلف دنيا (اسرائيل، ايتاليا ونيويورك) هستند. شش بيمار براي جراحي قلب دراتاقهاي عمل اين سه كشور در نظر گرفته شدند. در هر اتاق عمل، بين 3 تا 8 دوربين فيلمبرداري و وسايل اسكن جهت نشان دادن عمل جراحي و گرفتن تصاوير از داخل و پخش آن به صورت زنده فراهم شده است.
متخصصان قلب در اتاقهاي عمل مشغول اجراي روشهاي بسيار پيچيده، بالاتر از سطح استانداردهاي معمول بودند. بيماران مورد عمل جراحي كه وضعيت بسيار جدي و وخيمي داشتند، همه برگه رضايت نامه را امضاء كرده بودند و در طول انجام عمل جراحي به هوش بودند.
يك دستگاه تغذيه ماهوارهاي و ارتباط از طريق آن، به تماشاگران اجازه ميداد تا طي انجام دادن عمل جراحي، به طور زنده با جراحان در تعامل و ارتباط باشند و كليه عمليات را دنبال و حتي آنها را مرور و بازنمايي كنند. شركت كنندگان ميزگرد، متخصصان سطوح بالاي جراحي قلب بودند كه عقايد و نظرات خود را در مورد روش كار و شيوه عمل جراحي توضيح ميدادند. از سوي ديگر، جراحان در اتاق عمل راجع به اينكه چه روشي را انتخاب كنند و در چه حالتي، روش انتخاب شده را متوقف خواهند كرد رأي گيري ميكردند. همين كه رأيگيري در حال انجام بود، چهار صفحه پر از اطلاعات فوري و بلادرنگ در مقابل متخصصان قلب قرار گرفت. اين اطلاعات به آنها كمك ميكرد تا در جريان اتفاقات زمينهي كار باشند (ماسيه، 2001، ص 1)
وسيله ي ارتباط جمعي چيست؟
((اصطلاح وسايل ارتباط جمعي از سوي شوراي مذهبي واتيکان دوم در چهارم دسامبر 1963، به جاي اصطلاح مشترک براي روزنامه ها، مجله ها، راديو، تلويزيون و سينما به کار مي رود)) (جام جم- 776-ص5) البته بايد توجه داشت که علي رغم ارائه ي تعريف مذکور براي وسايل ارتباط جمعي، هنوز روي نوع آن بين صاحب نظران اختلاف است. منظور آن دسته از وسايل ارتباطي است که در تمدن هاي جديد به وجود آمده است و ويژگي اصلي آنان قدرت و توانايي زياد و شعاع عمل وسيع است. بنابراين هيچ ترديد نيست که شبکه ي راديويي و تلويزيوني را بايد در اين رديف قرار دهيم. سينما را هم مي توان به سادگي در همين رده قرار داد، هر چند که اين وسيله، تنها گروه هاي محدودي را در بر مي گيرد که در مکان ها و سالن هاي گوناگون پراکنده اند. (کازنو،1372،ص4)
با توجه به پيشرفت تکنولوژي، تنوع بسياري در وسايل ارتباط جمعي را شاهد هستيم که علماي ارتباطات هنوز نتوانسته اند مرز دقيقي براي آنها تهيه نمايند. ماهواره، تلفن و به خصوص تلفن همراه، رايانه و cd و ديسکت ها و در نهايت شبکه اينترنت از جمله اين موارد هستند." وسايل ارتباطي بسيارند، هر آنچه موجبات تسهيل در ارتباط انسان ها شود، بدين نام خوانده مي شود. از زبان گرفته تا راديو، تلويزيون، مطبوعات، تئاتر، سينما و..."(ساروخاني،1380،ص137)
از همه مهم تر کتاب هاي درسي ما بهترين وسيله ارتباط جمعي است که با دقت در انتخاب محتوا، مي توان بهترين ارزشها را انتقال داد. حتي جلد دفتر دانش آموز، عروسک و اسباب بازي که او استفاده مي کند به نوعي تحت تأثيرگذاري بي حد دارد.
دهکده ي جهاني
وقتي صحبت از وسايل ارتباط جمعي مي شود، نبايد نقش بي چون و چراي آنها را در شکل دهي زندگي اجتماعي انسان از نظر دور داشت. کافي است کوچکترين خبري در گوشه اي از دهکده ي جهاني اتفاق بيفتد تا بلافاصله عکس و خبر آن شبکه هاي مختلف تلويزيوني، صفحات روزنامه ها و حتي در شکل جديد، سايت ها و وبلاگ ها را پر سازد و صداي آن گوش فلک را پر کند.
"مک لوهان " دنياي امروز را دنياي کتاب نمي داند. دنياي کتاب که به نظر او با اخترع صنعت چاپ و به وسيله گوتنبرگ آغاز گرديد، فقط چهار صد سال ادامه داشت و گسترش وسايل ارتباط جمعي بر آن خاتمه بخشيد(رشيدپور،1352،ص17).
در واقع وسايل نوشتاري و به خصوص کتاب نمي تواند کارکرد ديگر وسايل مطرح شده در دهکده ي جهاني لوهان را داشته باشد. زماني که مک لوهان نظريه ي دهکده ي جهاني نو را مطرح کرد، دانشمندان زيادي حتي در کشور هاي پيشرفته ي صنعتي غرب با ديده ي شک و ترديد به آن نگاه مي کردند و حتي او را ديوانه مي پنداشتند. او مي گويد ((تمام وسايل ارتباط جمعي بر ما نفوذ دارند و روي ما کار مي کنند. نتايج تأثير آنها جهات شخصي، سياسي، اقتصادي، زيبايي شناسي، رواني،اخلاقي، قومي و اجتماعي آن چنان شديد است که هيچ گوشه اي از وجود فيزيکي و روحاني ما را دست نخورده و به حال خود رها نمي کند(همان منبع،ص29).
پيام ها آهسته و پيوسته مي آيند. از فرط تکرار کم کم باورمان مي شود که آن چيز جزء زندگي و فرهنگ ما بوده است. بعداً آنچه در اين ميان فراموش مي شود و شايد هم اقبال عمومي و مؤسسات علمي را به درستي به خود جلب نکرده، نقش و تأثير وسايل ارتباط جمعي در عصر و دوره ي حاضر که صرف نظر از پيام و يا محتواي خود، هر يک به گونه اي در خصوصيات اجتماعي و مهم تر از آن رواني فردفرد مردم اين قرن اثرات قابل ملاحظه اي بر جاي گذاشته اند... (همان منبع،ص14).
با دقت در زمان انتشار گفته هاي پروفسور مک لوهان، متوجه فاصله ي زماني حساسيت روي نظريات وي تا واقعيات مي شويم. وقتي گفته هاي او منتشر شد غرب، ابتدا اقبالي به حرف هاي او نشان نداد. در ايران نيز در حدود سي سال پيش وسايل ارتباط جمعي چنين گسترش نبود. حتي به دليل باورهاي عميق مذهبي، اکثر خانوادها، راديو و تلويزيون نداشتند. پس از انقلاب اسلامي از يک طرف تلويزيون در خانه ها حضوري بسيار گسترده پيدا کرد و از سوي ديگر بنا به دلايل زيادي تلويزيون، تنها سرگرمي اوقات فراغت خانه ها شد. شبکه هاي متعدد، برنامه هاي زيادي را به روي آنتن بردند، تأثير بر کودکان و نوجوانان بيش از حد شد، آن وقت تازه حساسيت ها در ايران با يک فاصله زماني آغاز شد.
در ارتباط با رايانه هم به اين گونه عمل شده است. رايانه ها به مدارس و خانه ها را ه باز کرده اند. برخي به آن به عنوان مد روز نگاه مي کنند و بالاخره دکور اتاق را کامل مي کند. تعدادي از آن براي بازي کامپيوتري و تماشاي cd استفاده مي کنند و برخي ديگر با استفاده از اينترنت وارد دنياي ديگر مي شوند که اين دنياي جديد مشکلات خاص خود را دارد. تعدادي در آن ولگردي مي کنند و آنچه ديگر بين بچه ها دارد رد و بدل مي شود آدرس سايت است که معمولاً سايت هاي مشکل دار هم مي باشد. سايت هايي که فيلتر گذاشته اند ولي در سايت ديگر آدرس فيلتر شکن را داده اند و... در هر صورت اين هم مشکلي است که به مجموعه ي مشکلات فرهنگي اضافه شده و در کنج خانه ها هم قرار دارد و با يک خط تلفن، تمام...!
جهت گيري در آينده
"وقتي صحبت از يادگيري و آموزش به ميان مي آيد بلافاصله کلاسي متشکل از چندين صندلي و يک تخته سياه در نظرها مجسم مي شود که معلمي که پشت به تخته سياه در حال صحبت براي عده اي از دانش آموزان در سکوت کامل و بي حرکت به حرف هاي او گوش مي دهد.
لطفاً دوباره قسمت آخر جمله اخير را تکرار کنيد! در سکوت کامل و بي حرکت!! الگويي اگر دانش آموز سؤالي بپرسد که در سطح کلاس نباشد و يا حرکتي انجام دهد که مانع از رخ دادن يادگيري شود همه چيز به هم مي ريزد و يادگيري رخ نمي دهد. سکوتي کامل و بي حرکت، حالتي کاملاً پسيو و انفعالي براي طي مسيري که بايد گام به گام پاس شود تا سرانجام دانايي در قالب مدرکي به نام گواهي تحصيلي به دانش آموزان اعطا، گردد" (www-1).
با پيدايش فناوري هاي جديد در عصري که به دوران طلايي معروف شده و ارتباطات به ياري ابزارهاي جديد، شکل تازه اي به خود گرفته و بسيار گسترده تر شده است، بي شک مقوله ي تعليم و تربيت و يادگيري نيز دستخوش تغييرات عمده و عديده اي قرار گرفته است. به گونه اي که ديگر روش هاي سنتي در بسياري از جوامع پيشرفته و حتي در حال توسعه، کارآمد، پاسخ گو و نتيجه بخش نيست (کارگر ايراني،114)
و ـ شيوههاي تدريس:
امروزه با پيشرفت روز افزون علم، شيوههاي تدريس نيز تغيير يافته است و روشهاي سنتي و معلم محور جاي خود را به روشهاي تدريس فعال و دانشآموز محور داده است.
يكي از اصول هفتگانه آموزش و پرورش، اصل فعاليت است. طبق اين اصل شاگرد بايد در جريان يادگيري، فعال باشد و خود با راهنمايي معلم به فراگيري بپردازد. مطلب درسي وقتي براي شاگرد به صورت مسأله يا مشكل در آمد وخود او سعي كرد آن را حل كند و مطالعات و تحقيقات، آزمايشها و بحثهاي لازم را انجام داد، آنگاه ميتوان گفت كه در جريان يادگيري نقش مؤثري داشته و در واقع، مطلب مورد بحث را ياد گرفته است. يادگيري وقتي صورت ميگيرد كه شاگرد خود تجربه كند و در نتيجه تجربه در افكار، تمايلات و اعمال او ظاهر شود. (يادگارزاده، 1379)
جان ديوئي، فيلسوف دانشمند آمريكايي تأكيد بسياري بر تجربه فراگيرنده دارد. او در كتاب تجربه و آموزش و پرورش ميگويد: دانشآموز موجودي فعال و كنشگر است كه در محيط خود دخالت ميكند و با آن عمل متقابل انجام ميدهد. دانشآموز از طريق فعاليتهاي خود ميآموزد و ذهن خود را از طريق رفتاري كه در آن مشاركت دارد ميسازد. ديوئي بهترين روش آموزشي را كه در آن شاگردان به كسب درست نايل ميشوند حل مسأله ميداند. (ميرحسني، 1369)
ژان پياژه دانشمند سويسي از جمله كساني است كه بيش از همه به اهميت روشهاي فعال پي برده و به كار گيري آنها را توصيه كرده است. پياژه كه يكي از طرفداران رويكرد شناختي در تعليم و تربيت است، در نوشتههاي خود همواره بر فعاليت فراگيرنده در جريان يادگيري تأكيد دارد. او ميگويد«وقتي دانشآموز فعال نباشد، يعني در وضعيت كنشپذير قرار داشته باشد به صرف شنيدن سخن ديگران چيزي ياد نميگيرد، شناختهايي كه فرد بدانها نايل ميشود حاصل درونسازي فعال اشياست». (آرمند، 1372)
يكي از مشكلات مهم و اساسي در نظام آموزش و پرورش خصوصاً در كشور ما، به كار نگرفتن روشهاي تدريس فعال در آموزش است. به همين سبب كيفيت آموزشي از سطح مطلوب برخوردار نيست و دانشآموزان علاقه زيادي به تحصيل نشان نميدهند. تأكيد بيش از حد بر حافظه سبب شده است كه اغلب دانشآموزان مطالب را حفظ و در پايان امتحانات فراموش كنند. در نتيجه نميتوانند پس از فراغت از تحصيل نيز مهارتهاي لازم راكسب كنند.
يكي از روشهاي تدريس فعال كه اثر مستقيم در تقويت تفكر پژوهشگري در بين دانشآموزان دارد روش حل مسأله است. به طور كلي در روش حل مسأله فراگيران از 7 مرحله زير عبور مينمايند:
1. تشخيص مسأله 2. تعريف مسأله 3. تلاش دانشآموزان 4. قبول يا رد فرضيه 5. بحث كلاسي 6. يافتن حل مسأله 7. نتيجهگيري و ارزشيابي نتايج (عباسي، 1379).
به كارگيري اين روش از سوي معلمان باعث ميشود كه فراگيران به مسائل، مشكلات و سؤالات خود از راه علمي فكر نمايند و از آزمايش و خطا جهت رسيدن به اهداف خود استفاده ننمايند. بهره گيري مدام اين روش از سوي معلمان باعث دروني شدن اين شيوه در فراگيران ميشود.
يكي ديگر از شيوههاي تدريس فعال شيوه پژوهشي است. نظريهپرداز اصلي اين روش «ريچارد ساچمن» است. از ديدگاه او هدف اساسي اين الگو تقويت فرايند تفكر استقرايي و استدلال علمي است. نتايج حاصل از پژوهشها نشان دادهاند كه استفاده از اين روش تدريس سبب افزايش درك و فهم دانشآموزان از مفاهيم علوم، تفكر خلاق و مهارتهاي تجزيه و تحليل اطلاعات ميشود. بنابراين به باور ساچمن، عموم دانشآموزان توانايي آن را دارند كه فرايند تحقيق را پيگيري كنند. او معتقد است كه هم چنين تحقيق كردن را ميتوان به صورت مستقيم به كودكان ياد داد. (رون، 1382)
انديشمنداني چون «برونر»، «تابا»، «آزوبل» و ساچمن معتقدند كه انسانها به طور طبيعي محقق و پژوهشگرند. اين اعتقادها وجود دارد كه براي ارتقاي سطح توانمندي تفكر به فرايند منطقي وعقلي پژوهش بايد آگاهي كامل را در انسان ايجاد كرد. بنابر به رويكرد ياد شده، هدف از آموزش روش تحقيق، وارد كردن مستقيم دانشآموزان به جريان منطقي، منظم يا نظام دار به قصد دستيابي به صحت و نادرستي انديشه، عمل يا فرضيه و يا پاسخ به يك سؤال در زمينه گوناگون موضوعات درسي است.
نتيجه گيري
در جهان امروز، مهارتهايي كه دانش و اطلاعات را با كارايي به خدمات و كالاهاي نو و ابتكاري تبديل ميكنند، معرف اقتصادهاي موفق مبتني بر دانش به شمار ميآيند. از آن جا كه دانش و اطلاعات به سكهاي رايج براي دست يابي به بهرهوري، رقابت پذيري، و ثروت و رفاه تبديل شده است، كشورها نيز براي توسعه سرمايه انساني اولويت بالاتري قايل شده اند. به اين ترتيب در سرتاسر جهان دولتها بر روي راهبردهاي به منظور افزايش دسترسي به آموزش يا كيفيت بهتر متمركز شدهاند. تصميمگيران و سياستگذاران نيز در پي يافتن پاسخي براي پرسشهاي كليدي و چالش انگيز بر آمدهاند : تعريف آموزش و پرورش با كيفيت در اقتصاد جهاني امروز كه بر دانش و اطلاعات بنا شده چيست؟ آيا آموزش و پرورش با دنيايي كه در حال تغيير است هم گام پيش ميرود؟ در كشور ما نيز اكنون به تدريج الزامهاي عصر دانش و اطلاعات و ضرورت هم گام شدن با تحولات و دست آوردهاي فناوري وعلوم بشري احساس شده است كه براي همگام شدن با قافلهي پر شتاب تكنولوژي بايد به سوي نيروي كار مهارت ديده (معلم) رفت و او را مجهز و توانا نمود تا به وسيله اين نيروي انساني ابتدا دانشآموزان، سپس آموزش و پرورش و در آخر جامعه به سوي پيشرفت و ترقي سوق پيدا نمايد. براي تجهيز و توانا نمودن معلم نيز راههاي گوناگوني وجود دارد كه به 4 مهارت اساسي در اين مقاله پرداخته شد كه عبارتند از : 1) آشنايي با فناوري اطلاعات و قدرت به كارگيري آن در جريان آموزش 2) آشنايي با فنون پژوهش، انجام پژوهش و بهره گيري از نتايج آن در عمل 3) توجه به آموزش و پرورش خلاق و پرورش خلاقيت فراگيران 4) آشنايي با مهارتهاي كلاسداري و شيوههاي تدريس نوين.