مقاله دفتر سبز بهاران نگرشي بر ساختار و محتواي اشعار و آثار سيمين بهبهاني شاعر معاصر
دسته بندي :
علوم انسانی »
تاریخ و ادبیات
مقاله دفتر سبز بهاران نگرشي بر ساختار و محتواي اشعار و آثار سيمين بهبهاني شاعر معاصر در 31 صفحه ورد قابل ويرايش
چكيده
شعر ايراني، در عصر حاضر، توانسته است چهره هاي برجسته ايي را به قلمرو فرهنگ اين سرزمين عرضه دارد، از جملة اين افراد، سيمين بهبهاني، شاعر و نويسندة معاصر است.
يكي از مواردي كه باعث شهرت سيمين و شعر او گرديده است، تحولي است كه وي در قالب غزل بوجود آورده است، به اين صورت كه با ايجاد مضامين و موضوعات نو و ريختن آن در همان قالب غزل قديم و سخن گفتن از دردها و مشكلات مردم، مجموعه شعرهايي را به عالم شعر و ادب تقديم نمود كه نشان مي دهد كه شعر وي زبان همدلي با مردم زمانش است و بنابراين بايد سيمين را يك شاعر اجتماعي و مردمي دانست. قابل ذكر است كه وي در غزل قديم هم شعر سروده اما به گفتة خود اين كار وي را قانع ننموده است و پيوسته به اين هدف مي انديشيده كه سخن از دل بگويد و يك شاعر تأثير گذار باشد و ديگر سخن از مكررات و مضامين تكراري به ميان نياورد.
در اين گفتار سعي شده است كه با نگرش و درنگي هرچند كوتاه به شعر و قصه و خاطرات سيمين، برخي از ويژگيها و مضامين و عوامل مؤثر در ايجاد كلام وي مورد ارزيابي قرار گيرد.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
-مقدمه و پيشگفتار
-ويژگيهايي از شعر سيمين
-پاره اي از مضامين شعر سيمين
- عشق
- زن
- نگرشي بر قصه ها و خاطرات سيمين
- معرفي آثار سيمين بهبهاني
- عوامل موثر در ايجاد شعر از ديدگاه سيمين
- نتيجه گيري
- فهرست منابع و مآخذ
مقدمه و پيشگفتار
من ديده ام رنگين كمان را خنديده در ذرات باران
من خوانده ام رازي نهان را، در دفتر سبز بهاران
تغيير فصل بي بري را، سرسبزي و بار آوري را
حس كرده انگشتان سردم، در برگجوش شاخساران
كنكاش سرخ لاله ها را، در خلوت خاموش صحرا
ديدم كه دارد داستانها، از چاره جويي هاي ياران
آن دانه ي خاكي چه بودا – پوسيدن تن را پذيرا-
از ساقه ي نو رسته فردا، چون خود پديد آرد هزاران
من ديده ام جبر زمان را، نابودي فرسودگان را
ناديده بگذشتند اما، از ديدنيها ديده داران
از راستي در گونه ي گل، رنگين شود خون تكامل
اما دروغين است و رسوا، سرخاب اين صورت نگاران
از بوته ي خوشبوي گلپر، از پونه ي شاداب نوبر
آيا توان گفتن پيامي، با كرم هاي گنده زاران؟
اي روز خوب آفتابي، با آسمان پاك و آبي
آخر بگو كي مي شتابي، تا مرز اين شب زنده داران؟
( رستاخيز، ص 327 )
از سالهاي آب و سراب
مقدمه و پيشگفتار
قرن معاصر بانوان شاعري را در دامان خود پرورده است كه هر يك به سهم خود چنان ذوق و ابتكاري در كار سرودن شعر از خود نشان داده اند كه روزگار، سخن ايشان را هرگز به فراموشي نخواهد سپرد و سيمين بهبهاني يكي از آنان است. سيمين بهبهاني ( خليلي ) به سال 1306 ه.ش. در تهران متولد شد. پدرش عباس خليلي نويسنده و روزنامه نگار و صاحب ده ها تاليف بود و مادرش فخر عال خلعتبري نيز شاعر و نويسنده و روزنامه نگار بود. وي تحصيلات دانشگاهي را در رشته ي حقوق قضايي به پايان رساند و از چهارده سالگي به شعر گفتن پرداخت. ابتدا با چهار پاره هاي نيمايي شروع نمود و بعد به گفتن غزل روي آورد ؛ اما درغزل تحولي عظيم به وجود آورد. زندگي سراسر نشيب و فراز و پرحادثه ي سيمين از كودكي تا نوجواني شرحي بيش از حوصله ي اين گفتار است و براي آگاهي از آن، مي توان به شرحي كه او با قلم شيرين و نثر دلاويز و روشن خود به عنوان مقدمه اي بر “ گزينه اشعار ” خود نوشته مراجعه كرد.[1]
اما وي تنها شاعر نبود بلكه همچو پدر و مادرش به نويسندگي نيز مي پرداخت؛ قصه و خاطرات و مقالات وي مي تواند مطلب فوق را تاييد نمايد.
سيمين بهبهاني. شاعر معاصر، كه در غزل سرايي و اشعار غنايي توانايي خود رانشان داده است در شعر خويش با انتشار دفترهاي رستاخيز، خطي زسرعت و از آتش، دشت ارژن در عوالمي متفاوت با مجموعه هاي چلچراغ و مرمر سير مي كند، عوالمي گسترده تر از احساسات و عواطف فردي و رنج هاي تنهايي. در شعر او اينك غم وشادي ديگران بيشتر جلوه گر است و احساس او در خلال شعرش تپش دل وي را هم آهنگ با ضربان قلب مردم به گوش جان مي رساند. خود او اين تجربه ي معنوي بزرگ را در مقدمه ي دشت ارژن چنين تعبير كرده است: “ ديري است تا شعرم به يك عاطفه ي همگاني بدل شده است گويي كه زبان جمع است. و اين نه ازان روست كه خواسته ام تا از زبان جمع مستحيل شده ام.[2]
سيمين بهبهاني آنچه را كه هست مي بيند و مي گويد و آنچه را كه مي گويد به آن اعتقاد دارد.همان گونه كه ذكر شد براي آشنايي بيشتر با شخصيت و حسب حال وي، بهتر است كه به نوشته ها و سروده هاي ايشان مراجعه گردد كه خود گوياتر است. در كتاب “ با قلب خود چه خريدم؟” ( گزينه قصه ها و يا دهاي سيمين بهبهاني ) و نيز كتاب كليد و خنجر مطلب حسب حال ( جنيني كه من بودم ) مطالبي به قلم تواناي سيمين نوشته شده است كه بسيار مفيد خواهد بود.
آشنايي با شخصيت و افكار يك نويسنده و شاعر قدم نخست براي درك نوشته ها و سروده هاي وي است.
سيمين با نخستين شعري كه در چهارده سالگي سرود در روزنامه ي “ نوبهار ” ملك الشعرا بهار چاپ شد نشان داد كه دردهاي جامعه و روزگار مردم پريشان حال تا چه اندازه انديشه ي او را از نوجواني به خود مشغول مي داشته است.[3]
سيمين اگرچه سرودن شعر را درقالب محمول عروضي آغاز كرد ولي شيوه ي نوين چهار پاره هاي به هم پيوشته را تا چند زماني قالب بيشتر سروده هاي او را تشكيل مي داد تا اين كه رفته رفته به غزل گرايش بيشتر يافت و توانست در اين پهنه به آفرينش آثاري برجسته و چشم گير و شهرتي شايسته دست يابد.
ويژگي هايي از شعر سيمين
گفتيم كه سيمين در غزل تحولي عظيم را پديد آورد، به اين صورت كه آن را با مسائل روزمره و سوژه هاي نمايشي و گفت و گو ها پيوند داد. غزل وي داراي سبكي خاص است كه بايد آن را منحصر به فرد دانست. سيمين از سال 1352 ه.ش. و پس از انتشار كتاب رستاخيز خود شيوه ي تازه يي را در پرداختن غزل معاصر بنياد نهاد كه بدون هيچ تفاخري به لزوم آن سخت باور داشت. اين شيوه ي تازه از هنگامي در شعر سيمين شكل گرفت كه از ديدگاه ديگري به غزل نگريست و نه تنها در گزينش مضامين از هر دست ، به نوآوري پرداخت، كه در استفاده از اوزان غزل روش ديگري به كار بست و وي بر اين باور بود كه “ ما امروز نياز به اوزان تازه داريم، به جست و جو مي رويم و در ميان پاره هاي كلام آن را كشف مي كنيم ”[4]
وي از قالب كلاسيك غزل كناره گرفت كه در آن توفيقي چشم گير يافت. خود در اين باره چنين مي گويد:
معرفي آثار سيمين بهبهاني
سيمين علاوه بر آنكه شاعر و نويسنده است جامعه شناس خوبي هم هست و اين مطلب در اشعار و نوشته هايش كاملا مشاهده مي گردد كه باعث تاثيرگذاري بيشتر سروده ها و نوشته هايش شده است.
اشعار:
سه تار شكسته – كولي و ناله و عشق – جاي پا – چلچراغ – مرمر- رستاخيز – خطي ز سرعت و از آتش – دشت ارژن – يك دريچه ي آزادي – عاشق تر از هميشه بخوان – گزينه اشعار – جاي پا تا آزادي – از سال هاي آب و سراب- ياد بعضي نفرات.
قصه ها و سروده هاي وي در مورد زن بيش از اين چند مورد است كه اشاره شد براي طولاني نشدن بحث به ذكر نام بقيه آنها بسنده مي شود.
قصه ها : جهان و كار جهان، جنت الملوك، فنجان چهل سال پيش، در حلقه ي كيميا و زنجير، بذل و محبت ( با قلب خود چه خريديم )
اشعار: دل همچو آفتاب ( رستاخيز )، درد نياز و صبر كن ماه دگر ( چلچراغ ) رقاصه، فوق العاده، معلم و شاگرد، واسطه ( جاي پا )
عوامل موثر درايجاد شعر از ديدگاه سيمين
1- زمان وشعر:
سيمين شعر را تابع و تحت تاثير زمان مي داند و خود مي گويد كه به من اعتراض مي كنند و ميگويند: روزي در ميدان غزل هزارساله مي تاختي. آن غزل هاي شيرين و پرشور، در آن قالب هاي قديم و مأنوس، كجا رفتند؟ و چرا به آن روش سرودن را رها كرده اي؟ و خود جواب مي دهد كه: «تاختن نه، كه سمند لنگي مي راندم؛ شوري اگر بود، شور جواني بود و مايه ي جوشش.
من هنوز آن شهامت را نداشته ام كه از بنيان ويران كنم. هنوز از همان افاعيل معمول استفاده مي كنم . اما ضرب را آن ضرب رقصان و خوشايند را به دور افكنده ام.»
بدين صورت سيمين اذعان مي دارد كه قالب غزل پيشينيان براي اين زمان مناسب نيست و نياز به غزلي متحول است تا حرف قابل فهم مردم زمانش باشد.
2- انسجام در شعر امروز و شعر سنتي:
سيمين مي كوشد تا تلفيقي بين شعر امروز و شعر كلاسيك برقرار سازد و واژه هاي امروز را به كمك تلفيق با واژه هاي كهن در هم بگنجاند. وي در كل نظام تغييري پديد نمي آورد. غزل همان غزل قديم است با مضامين روز. لذا دست به تغيير اركان و اوزان شعر مي زند. بيشتر غزل هاي مجموعه رستاخيز وي از اين نوع هستند.
مرگ قهرمان
نيستي قهرمان دگر، كه تو را
بر سر دوش چون سبو ببرند
چه شد آن خوان برگشاده، كه خلق
سهمي از افتخار او ببرند؟
اي فراموش مانده ماهي چند
نام تو بر سر زبان ها نيست
از تو در محفل شبانه ي ما
قصه ها نيست، داستان ها نيست
( رستاخيز، ص 157 )