مقاله بررسی هنرهاي گرافيك و چاپ
دسته بندي :
علوم انسانی »
هنر و گرافیک
مقاله بررسي هنرهاي گرافيك و چاپ در 16 صفحه ورد قابل ويرايش
هنر غرب باستان
هنر اژه اي
منشأ و آغاز هنر يونان را معمولاً دو تمدن محصور در درياي اژه يعني تمدن مينوسي در جزيرة كرت (در جنوب يونان) و تمدن ميسني (در جنوب غربي خاك يونان) عنوان ميكنند. هنر مينوسي به عصر مفرغ متأخر تعلق دارد و حدوداً به 2800 سال پيش از ميلاد باز مي گردد. و هنر ميسني نيز با قدمتي كمتر حدوداً به 2000 سال پيش از ميلاد مي رسد.
دورة تمدن مينوسي را معمولاً به سه دورة پيشين، ميانه و پسين تقسيم ميكنند.
مينوسي پيشين
كه به دورة پيش از كاخها نيز معروف است، آثار به جاي مانده عمدتاً برخي سفالينه ها و باقي مانده هايي از مجسمه هاي كوچك است. از آن جمله پيكره هاي كوچك اندام مرمري از جزاير سيكلاد (مابين خاك يونان و آسياي صغير) است كه مجسمه هاي كوچك و متفاوتي از پيكره هاي زناانه است كه با تناسبات طبيعي و گاه هندسي شكل گرفته اند. همچنين برخي مجسمه هاي كوچك كه با حجمهاي ساده پيكرة آدمها را در حالات مختلف نشان ميدهد همچون مجسمه «چنگ نواز» كه به حدود 2000 پيش از ميلاد مربوط ميشود.
مينوسي ميانه
در دورة مينوسي ميانه كه مصادف با برپايي و ساخت كاخهاي كهن است از حدود 2000 پيش از ميلاد آغاز ميشود. در اين دورة معماري بناها عمدتاً در كاخهاي پادشاهان مشهود است و نه مقابر و معابد (برخلاف تمدن مصر). حتي شهرها نيز حول كاخ پادشاه شكل مي گيرند. علاوه بر كاخها، سفالينه هاي زيادي از اين دوره به دست آمده كه به دليل ظرافت و دقتي كه در ساخت آنها شده بسيار چشمگير هستند. ابداع چرخ كوزه گري را نيز به همين دوره مربوط مي دانند. سفالينه هاي اين دوره داراي شكلها و تزئينات بسيار متنوع هستند و تبحر سفالگران مينوسي را در خلق آثار برجستة تزئيني و فرمهاي چشمگير و زيبا نشان ميدهد. از آن جمله ميتوان به سفالينه هاي مكشوف در غار كامارس اشاره كرد كه علاوه بر نقوش تزئيني زيباي روي آن، حالت دسته و دهانة منقارگونة آن از زيبايي خاصي برخوردار است.
مينوسي پسين
در دورة مينوسي پسين كه دورة كاخهاي جديد هم ناميده ميشود، اوج شكوفايي تمدن مينوسي محسوب ميشود و كاخهاي عظيم و باشكوهي در طي سالهاي 1600 تا 1500 پيش از ميلاد بنا شدند. اين كاخها داراي دهليزها، راهروها و پلكانهاي متعددي هستند كه جلوة پرشكوهي به كاخ ميدهد. همچنين تمهيداتي نيز براي ساخت شبكه اي از لوله هاي سفالي براي آبروها و فاضلاب آن به كار رفته كه نمونة برجستة آن را بيش از همه ميتوان در كاخ عظيم كنوسوس يافت. اين كاخ متشكل از سه طبقه است كه پلكانهاي داخلي آن حول يك حياط مركزي ساخته شده اند. تزئينات و نقاشيهاي ديواري در تالارهاي كاخ، نمايانگر نوع زندگي، مشغوليات، تفريحات مردم كرت و صحنه هايي از طبيعت است. از جمله آثار به ياد مانده كاخ كنوسوس، نقاشي ديواري موسوم به «ساقي» است كه فقط بخش كوچكي از آن به جاي مانده و جواني را با موي مجعد و جامه اي حاشيه دوزي شده و با زيورآلات نشان ميدهد. اما نقاشي ديواري ديگر اين كاخ موسوم به «گاو بازي» از نظر نمايش سرزندگي، پويايي و تحرك بسيار خيره كننده است. اين نقاشي گاوبازي را بر روي گاو پرجنب و جوشي نشان ميدهد و دو دختر جوان نيز در دو سوي آن قرار گرفته اند. حالت حركت گاو يادآور نقاشيهاي غاري دورة ديرينه سنگي است. اين نقاشي تسلط و تبحر نقاشان كرتي را در بيان حس و حالت حركت به خوبي نمايش ميدهد. اين علاقة به تحرك و سرزندگي را ميتوان در آثار سفالينة آنها نيز سراغ گرفت كه از جمله ظريف ترين آثار سفالينة دنيا محسوب ميشوند. نقوش و تصاويري روي سفالينه ها در آغاز بيشتر سبكي طبيعت گرايانه دارد و به تدريج از ساليان بعد شكلي انتزاعي به خود ميگيرد و مملو از نقوش و نقشمايه هاي هندسي و ساده ميشود. مجسمه سازي نيز در اين دوره به پيكره هاي كوچك و ظريف خلاصه ميشود و برخلاف هنر مصري در كرت خبري از مجسمه ها و تنديسهاي عظيم و غول آسا نيست و در عوض مجسمه هاي ظريف و كوچكي چون «الهه ماري» به نظر مي رسد به عنوان طلسم و بت به كار مي رفت.
در مجموع تمدن مينوسي كه تأثيري مهم در شكل گيري هنر يوناني داشت، پايان چندان آشكاري ندارد. حدس زده ميشود كه در اثر يك بلاي طبيعي در حدود 1450 پيش از ميلاد دچار خسران ميشود و بعدها كه ميسني ها وارد كرت شدند با مقاومت چنداني مواجه نشدند. اما در هر صورت تمدن اژه از 1400 پيش از ميلاد به يونان انتقال يافت.
هنر ميسني
معمولاً آغاز هنر ميسني را مصادف با دورة كاخهاي جديد ميسني مي دانند. از اين رو تأثير زيادي از فرهنگ كرت گرفتند. اما شواهد گوياي آن است كه ميسني ها به دليل مراودت با مصري ها نيز، تحت تأثير هنر غني مصر قرار داشته اند. با فروپاشي تمدن ميسوني در كرت، تمدن ميسني در يونان برتري مي يابد. وقوع جنگهاي متعدد با ساكنان بومي يونان باعث ميشود تا ميسني ها دژها و حصارهاي متعددي حول سرزمين خود بنا كنند. اين دژها تا 1200 پيش از ميلاد آنها را در پناه خود قرار داد، اما با غلبة مهاجمان و از بين رفتن تمدن ميسني، ويران شد.
هنر مينوسي
تمدن مينوسي غني ترين و شگفت انگيزترين تمدن دنياي اژه اي شناخته شده است. چيزي كه اين تمدن را نه تنها از مصر و خاورميانه، بلكه همچنين از تمدن باستاني سرزمين يونان مجزا مي دارد فقدان دوام و پيوستگي آن است، كه به نظر مي آيد عللي اساسيتر از نقص يا خطاي كاوشهاي باستانشناسي داشته باشد. در بررسي آثار عمدهاي كه از هنر مينوسي به دست آمده است به هيچ وجه نمي توانيم سخن از رويش يا سير تكاملي به ميان آوريم، زيرا آن آثار چنان به طور ناگهاني ظاهر شده و از ميان رفته اند كه ناچار بايد نتيجه بگيريم قوا و عواملي خارجي در تعيين سرنوشتشان دست به كار برده است- چون تغييراتي شديد و صاعقه آسا كه سراسر جزيرة كرت را دچار وضعي بحراني ساخته باشد- و ما را از آن اطلاعي در دست نيست. اما در عين حال سجية هنر مينوسي كه اصولا آميخته به شادي و حتي شوخ طبعي و آكنده از حركات موزون است، هيچ اشارتي به وجود اين گونه تهديدها و بلايا نمي كند.
نخستين تحول غيرمترقبه حدود 2000 ق م به وقوع پيوست. تا ساكنان جزيرة كرت قدمي از مرحلة زندگي ده نشيني عصر نوسنگي فراتر ننهاده بودند؛ هرچند كه مي دانيم آن مردمان ظاهراً از راه دريا مقداري داد و ستد مي كردند و از اين راه با مصريان تماس پيدا كرده بودند. در آن زمان ايشان نه فقط روش كتابتي خاص خود اختراع كردند، بلكه همچنين تمدني شهري به وجود آوردند كه هسته مركزيش از چند كاخ بزرگ تشكيل مييافت. در اندك مدتي سه كاخ كنوسوس و فايستوس و ماليا در كرت برپا شد. امروزه از نهضت ناگهاني در برافراشتن ساختمانهاي معظم اثري بر جاي نمانده است، زيرا هر سه كاخ نامبرده حدود 1700 سال ق م در يك زمان منهدم شد؛ و گرچه پس از گذشت يكصد سال در همان نقاط بناهايي عظيمتر از نو ساخته شد، ليكن سرانجام آن آثار نيز در حدود 1500 ق م به نابودي كشيد. اين كاخهاي نوين هنر اصلي دانش ما دربارة معماري مينوسي شمرده مي شود. كاخ سينوس واقع در شهر كنوسوس پرشوكت تر از ديگران و در محلي وسيع ساخته شده بود، و آن قدر اتاقهاي تودرتو داشت كه در افسانه هاي يوناني به نام «معبر هزار خم ميسنوتاوروس» (لابيرنت مينوتاوروس) مذكور در محل اين كاخ مورد كاوش دقيق قرار گرفته و آثاري از آن به دست آمده است. با مدارك و نشانهايي كه در دست داريم نمي توانيم هيئت كلي آن ساختمان را در نظر مجسم سازيم، ليكن اين استنباط برايمان حاصل مي شود كه نماي خارجي آن ساختمان به عظمت و تفصيل كاخهاي آشوري و ايراني نبوده است.