مقاله بررسی علل گرايش جوانان به فرهنگهاي غيربومي
دسته بندي :
علوم انسانی »
علوم اجتماعی
مقاله بررسي علل گرايش جوانان به فرهنگهاي غيربومي در 13 صفحه ورد قابل ويرايش
گرايش جونان به فرهنگهاي غير بومي
مقدمه:
جريان زندگي همانند رودخانه اي است كه از مبدأ تا مقصد، از كنار سرزمينهاي مختلف و متنوعي مي گذرد و سرانجام به دريا مي پيوندد.
نوجواني و جواني يكي از متنوعترين و پيچيده ترين چشم اندازها را در اين مسير طولاني به خود اختصاص داده است.
براي همة آنهايي كه به نحوي با جوان سروكار دارند، پاسخ به اين سؤال كه چرا؛ بايد جوانان را بشناسم مهم است كه چه رفتاري را بايد با جوان در پيش گيرند.
نگرش ها و بينش ها هستند كه روش ها را مي آفرينند و هر شيوه رفتاري برآيند چشم اندازهاي ما نسبت به آن موضوع است. از اين رو براي دستيابي به اصول صحيح رفتار با جوانان، ابتدا نيازمند شناخت علمي آنها هستيم. و اين مرحله خود، كليد حل بساري از معضلا ت دوران جواني است، بعنوان مثال. بيشتر مربيان، تغيير و تحولات روحي را امز غيرعادي و نگران كننده توصيف ميكنند و يا اغلب والدين از «منفي گرايي» فرزندان خود رنج مي برند و آن را يك حادثة بزرگ و صرفاً با خود تلقي مي كنند، حال آنكه به اقتضاي سن بيشتر اين امور طبيعي و مرحله اي گذرا و موقتي است، بي ترديد شناخت ، همدلي مي آفريند و در پرتو آن ميتوان به دنياي درون جوانان نفوذ نمود و صبورانه و مسالمت آميز به ايجاد دگرگوني همت گماشت، شخصيتي متكي بر تفاهم و اطمينان متقابل را بنيان نهاد.شناخت اصولي و علمي ما را از درمان، به پيشگيري هدايت مي كند، چه بسا دردها و مشكلاتي كه زاييدة جهل و عدم شناخت است و كار را به مرحله درمان و مداوا مي كشاند. حال آنكه آگاهي از پيچ و خمهاي اين مرحله دشوار، به مربيان و والدين قدرت پيش بيني، برنامهريزي و پيشگيري از مشكلات را مي بخشد ، با توجه به اين واقعيت كه هم اكنون پيش از 30 ميليون جوان و نوجوان در كشور ما زندگي ميكنند و نيروي محركه و پويا ي جامعه را همين جمعيت تشكيل مي دهد، بايد نگرشها، مشكلات، مسايل و خواستهاي آنان را شناخت و زبان ارتباطي صحيح را با ايشان را پيدا و برقرار كرد.در نوشته هاي «پاپيروس» هاي مصري حدود 4000 سال پيش ، نسبت به وضع جوانان و نوجوانان اظهار نگراني شده است و نيز در قديمترين مطالعاتي كه در زمينه جواني بعمل آمده است، فلاسفه بزرگ يونان جايگاه خاصي را به خود اختصاص داده اند، از جمله «افلاطون» در مكالمات خود، صورتي از تمام مريدان جوان «سقراط» را به دست ميدهد.
دانشمندي مانند «ارسطو» جواني را در يكي از صفحات جالب و درخشان اثر خود، به نام «سياست» معرفي ميكند.
از نظر فرهنگ «و بستر»
نوجواني به حالت و يا جرياني از رشد اطلاق مي گردد و ازنظر حقوقي به مرحلهاي از زندگي كه از بلوغ آغاز شده و به كمال خاتمه مي يابد، نوجواني مي گويند و براي اكثر افراد صادق است و در تكامل اين روند در مرحله بالندگي (كمال) جريان جواني شكل ميگيرد.
«اريكسون» توضيح ميدهد يكي از راههاي كه جوانان تلاش ميكنند خود را مانند افراد بزرگسال نشان دهند اين است كه از موقعيتهايي نمادين (سمبليك) بهره گيرند. آنها اميدوارند در اين راه، افرادي قابل توجه و جذاب به نظر برسند.
«كينگزلي ديويس» در نظريه جامعه شناختي»
جواني را سن گرايش به تشكيلات، و دستيجات، احزاب و گروهها تلقي ميكند. ورود به اين گونه نهادها، به ويژه با نفود ترين آنها، براي وي از اهميت ويژه اي برخوردار است و براي ورود به آنها از انجام امور متهورانه و مخاطره آميز روي گردان نخواهد بود.
عواملي كه موجبات سقوط و نابودي اين كشور اسلامي شد، متعددند و نويسندگان بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه مسيحيان از جوانان مسلمان به عنوان ابزار پيروزي خود بهره بردند و موجبات نابودي كشور اسلامي اندلس و سر برآوردن كشور مسيحي اسپانيا از فراز ويرانههاي يك تمدن اسلامي گرديد.
روش ايجاد بينش در قبال تهاجم فرهنگي به دو عامل متكي است:
غرب شناسي - غرب سيتزي ( نفي غرب باوري)
در فرازي از وصيت نامه سياسي الهي حضرت امام (ره) ضمن اشاره به اهداف ضد اخلاقي و ضد انساني غرب آمده است:
«از جوانان ، دختران و پسران مي خواهم كه استقلال و آزادي و ارزشهاي انساني را ولو با تحمل زحمت و رنج، فداي تجملات و عشرتها و بي بندو باريها و حضور در مراكز فحشا كه از طرف غرب و عمال بي وطن به شما عرضه مي شود، نكنند كه آنان چنانچه تجربه نشان داده جز تباهي شما و اغفالتان از سرنوشت كشورتان و چاپيدن ذخائر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگي كشيدنتان و مصرفي نمودن همت و كشورتان به چيز ديگر فكر نمي كنند».
منادي بزرگ مقاومت در برابر تهاجم فرهنگي، مقام معظم رهبري، حضرت آيتالله خامنه اي است كه با رهنمودهاي روشنگرانه خويش فرياد اعتلاي انسان الهي را در برابر توطئههاي شيطاني غرب سرداده است. تعبير عميق ايشان از شبيخون فرهنگي به جاي تهاجم فرهنگي، نمايانگر عمق توجه و نكته سنجي آن بزرگوار و ماهيت پليد و خائنانه دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامي است و اينك بخشي از گفتار ايشان در ذيل ميآيد:
«كاري كه از لحاظ فرهنگي دشمن مي كند، نه تنها يك تهاجم فرهنگي، بلكه بايد گفت يك شبيخون فرهنگي، يك غارت فرهنگي و يك قتل عام فرهنگي است.»
تا زماني كه در عمق انديشه جوان اين اعتقاد پيدا نشود كه بايد به خودي خود بازگشت، در عمل كاري از پيش نخواهيم برد و اين همان پديده اعتماد به نفس است كه مقدم بر هر عامل ديگري، در مبارزه با تهاجم فرهنگي بايد موردنظر قرار گيرد.