مقاله بهرهوري ميزان توليد و سنجش آن و مفهوم ارزش افزوده
دسته بندي :
علوم انسانی »
حسابداری
مقاله بهرهوري ميزان توليد و سنجش آن و مفهوم ارزش افزوده در 16 صفحه ورد قابل ويرايش
بهره وري (ميزان توليد) و سنجش آن و مفهوم ارزش افزوده
مقدمه
مي توان گفت كه بهره وري علت وجود داشتن مديريت (اداره كردن) است. هنوز هم نحوه خوب انجام دادن كار مديران، سرپرستان و همه كارمندان، به شناخت و درك كامل و درست از اين مفهوم (انديشه كلي) و همه اجزا تشكيل دهنده آن دارد؟
هدف اين فصل كتاب، توسعه و گسترش دادن بحث و گفتمان، مطابق با به وجود آوردن ساختار (چهارچوب) مي باشد كه بتوان راجع به موضوعات بهره وري بحث و تبادل نظركرد، و تعدادي از شيوه ها پيچيده و متفاوت (ناهمگون) را جهت ارزيابي كردن بهره وري در سطح (رده) سازماني را گرد آوري كنيم.
به طور كلي، پيام آن است كه بهترين شيوه يا راه حل كامل و بي نقص وجود ندارد، اما تشخيص دادن ضرورت براي بهسازي و اصلاح، مي تواند اولين مرحله مهم بودن تشخيص معضل (گرفتاري) باشد، و همچنين مي تواند براي استقرار يك معيار مناسب و پسنديده، بهره وري (ميزان توليد) باشد.
بهره وري، حالا يك واژه رايج روزمره شده است. از زمان جنگ جهاني دوم، همه حكومتها، سياستمداران، آكادميك ها (دانشگاهيان) و اقتصاددانان، در مورد مهم بودن بهره وري تاكيد داشتند، علت آن هم، ارتباط و وابستگي آن با علم اقتصاد به طور جامع بود، و علم جامع اقتصادي هم، به بهداشت و تندرستي ملت وابسته بود. به طور جهاني، مديريت جمعي و مشترك به بهره وري (ميزان توليد) مربوط و وابسته است، چون، آن به مانند يك شاخص مهم و اساسي بازده (راندمان) به حساب آورده مي شود، آن هم وقتي كه مقايسه و همانندي با رقيبان (رقباي) بازار جهاني، وجود داشته باشد
تاكيد داشتن حكومت ها بر روي ارتباط و وابستگي ميان بهره وري سطح زندگي، تورم و رشد و توسعه اقتصادي بود. (سال 1972 Craig)
در طي همه دورانها، همه حرفه ها، زماني را جهت توجه كردن به مسئله بهره وري و چگونگي ارزيابي كردن آن، صرف كردند، اما به هيچ گونه از نتيجه گيري دستيابي نداشتند.
Faraday (سال 1971) اظهارنظر كرد كه برداشت همراه با محاسبه بهره وري(ميزان توليد)، زمينه بحث و مباحثه طولاني بود، و تلاشهاي زيادي در آن مورد انجام شد، اما در نتيجه گيري از آن داراي ارزش كمي بود، زيرا آن نتيجه گيري ها حاوي نواقص و ضعف هاي زيادي بود، در سال 1972 ، Craig معضل بهره وري را خلاصه كرد، وقتي كه او گفت كه بهره وري مانند، اغفال كننده ترين مفهوم (برداشت كلي) در ادبيات بازرگاني و اقتصادي باقيمانده است. مفهوم بهره وري اغفال كننده (درهم و برهم) باقي ماند، زيرا به علت فقدان سبك كاري نظري (تئوريك) معتبرو كامل- عمدتاً در رده موسسات بازرگاني بود.
مرحله بعد- تعريف شفاش سازي بهره وري و اجزاي تشكيل دهنده آن معمولا بهره وري (ميزان توليد) را مانند نسبت ارزيابي فرآوري (توليد) به ارزيابي برخي يا همه اندوخته ها كه براي ايجاد كردن اين فرآوري استفاده شده است، تعريف و شناسايي مي كنند. در شناسايي كردن به اين روش (شيوه) يك يا تعدادي ارزيابي (معيار) اطلاعات به كار گرفته مي شود و با يك تا تعدادي از معيارها (ارزيابي هاي) فرآوري مقايسه مي گردد.
هنگاميكه سعي و كوشش براي ايجاد كردن همه داده ها (اطلاعات) و همه فرآوري ها (توليدات) در يك سيستم (ساختار) انجام گرفته باشد. آن معيار (ارزيابي) به نام مجموع (معيار بهره وري يا معيار كامل بهره وري TPM) ناميده مي شود. در سال 1979 ، Palik در تعريف و شناسايي خود از معيار كامل بهره وري مطرح كرد كه داده ها (اطلاعات) استفاده شده در اين شيوه مي تواند، ساعت كار كردن كارگران، واحد سرمايه، و مقدار دقيق (ميزان) مواد خام باشد، كه با نتايج (پيامدهاي) توليد مقايسه مي گردد.
با گفتمان مجدد در مورد الگو مفهومي و نظري بهره وري، منشأ، نشانگر داده ها (اطلاعات) به سيستم (ساختار) مي باشد. بدنه الگو، روش (شيوه) تبديل و دگرش مي باشد، و شاخه ها و برگها و ميوه هاي الگو ، سيستم (ساختار) فرآوري و توليد است. الگو دو تا مسئله (معضل) اساسي و بنيادي را نشان مي دهد.
1- با انتخاب كردن عوامل متفاوت داده ها (اطلاعات) و فرآوري ها (توليدات) مي تواند به معيارها (ارزيابي هاي ) متفاوت از بهره وري استنتاج گردد.
2- متنوع كردن مجموع عوامل داده ها و توليدات، كه بسياري از آنها به خاطر نوع كيفي (ماهيت كيفي) آن باشد.
با اين وجود، هنوز هم، گفتمان (گفتگو) معدودي، راجع به نياز، به توانايي داشتن، براي ارزيابي كردن بهره وري، مقايسه و همانندي عملكرد امكان پذير نمي باشد، و عمل مهار كردن را نمي توان به طور مناسب يا درست انتخاب كرد.
سؤال آن است كه ما چه چيزي را مي خواهيم ارزيابي كنيم، و ما چگونه معيار آنرا جمع آوري مي كنيم، و چگونه مي توانيم داده ها (يافته ها) را كه گرداوري كرديم و تجزيه و تحليل كنيم؟
براي ارزشيابي كردن، ما چه عوامل (فاكتورهايي) را انتخاب كرديم و تا چه اندازه اي آن عوامل مهم و با اهميت است، و ما چگونه مي توانيم، آن سنجش (ارزشيابي كردن) را انجام دهيم، شايد آن بهترين شيوه پيشرفت و گردآوري اطلاعات باشد كه از طريق تجزيه و تحليل كردن دلايل مشخص و ويژه، و جوابگويي به سؤال شركت هايي مي باشد كه تمايل به ارزيابي كردن بهره وري (ميزان توليد) خود دارند.
در سال 1973 دو اقتصاد دان Teague , Eilon طرح كلي، دلايل عمده، توجه داشتن به نياز براي ارزشيابي كردن بهره وري را خلاصه كردند.
1- جهت اهداف استراتژيك ، براي مقايسه كردن عملكرد جهاني موسسه با رقباي خود يا با موسسات همانند خود، مي باشد.
2- براي اهداف تدبيري (ماهرانه)، براي قادر بودن مديريت جهت اداره كردن (مهار كردن) عملكرد موسسه، از طريق اداره كردن عملكرد مناطق مجزا و مستقل موسسه، يا توسط عملكرد آن يا توسط توليد آن، باشد.
3- براي اهداف طرح ريزي شده، براي مقايسه كردن منافع (سودهاي) به دست آمده و وابسته از طريق استفاده كردن از داده ها (اطلاعات) متفاوت و متضاد با هم، و يا از طريق تغيير دادن و متفاوت كردن داده ها (اطلاعات) همسان و همانند است.
4- براي اهداف مديريت داخلي، مانند، بستن قرارداد و انجام دادن معامله مشترك و همگاني با اتحاديه هاي كارگري.
نگرش كهن به كار
به هر حال، خود كار مطمئناً توسط مردم يونان و روم كهن، مانند خوار و پست كردن خود، مورد بررسي قرار گرفته بود.
كار، چيزي براي مانع شدن، در جهت كسب كردن و فهميدن بيشتر خواسته ها و آرزوهاد است، مانند هنر و ماجراجوئي براي كارهاي هنري، ماجراجويي براي فلسفه، و ماجراجويي نظامي است. بنابراين، آنهايي كه مي توانستند، و براي انجام دادن كار سعي و تلاش مي كردند، و از آنها مانند بردگان استفاده مي شده است.
- پس از سقوط امپراتوري روم
همراه با سقوط امپراتوري روم، توسعه و پيشرفت، مختصر و محدود شد بردگي جايگزين فئوداليسم (نظام فئوداليته) شد.
در قبل از اصلاح و بازسازي مسيحيان اروپا، به كار كردن مانند يك بار غصه و مسئوليت توجه مي كردند، يك مجازات و گوشمالي براي گناهان حضرت آدم و حوا بود، زيرا پاداش را بايد در دوران پس از مرگ يافت. در همين دوران، ساعت خودكار توسط Heinrich Von Wych در شهر پاريس و در سال 1370 اختراع شد و چايخانه (ماشين چاپ) گوتنبرگ اختراع كليدي و مهم براي همه رخدادهاي توسعه و پيشرفت در علوم مديريت بود.
اختراع اولي، (اختراع ساعت خودكار) سنجش (ارزشيابي كردن) سبك كار درست و مطابق با معيار بود، اختراع دوم (اختراع چاپخانه)
مهارت و استعداد ارتباط داشتن با واژه چاپ بود. البته الهام بخشيدن به ابتكار و نوآوري، تفكر اختراع ماشين چاپ، ميتواند مانند نمونه آغازين شيوه (روش) پژوهش كردن، بررسي شود.
حكايت اختراع، چنين آغاز شد كه، همزمان با جشنواره شراب، Guttenberg، متوجه شد، كه او ميتواند با بكارگيري تكنيك، و استفاده كردن از سوراخهاي قالب- سكه، كه اين كار توسط فوت و فن ماشين له كردن انگور (ماشين فشار) انجام داده باشد، كه باعث به وجود آمدن صفحه چاپي شد، كه اين صفحه چاپي تركيبي از حروف جدا از هم، در عوض آنكه يك قالب حكاكي شده واحد و يكپارچه باشد، و در نهايت اين تفكر به اختراع ماشين چاپ منتهي شد. در سال 1436 يك بازديد كننده اسپانيايي كه از مجموعه شهر و نيز (در شمال ايتاليا) بازديد ميكرد، گزارش كه كه «وقتي كه كسي وارد دروازه شهر وينز ميشود، با يك خيابان پهناور و بزرگ در يك طرف شهر، و درياي بزرگي در ميان (وسط) شهر مواجه ميگردد. و در يك طرف شهر هم پنجرههايي به طرف بناقورخانه باز شده بود، و از جهت ديگر همان مناظر هم مشاهده ميشد، و عاقبت آنكه، يكي گالي (نوعي كشتي قديمي) مشاهده شد، كه توسط يك كشتي بزرگ ديگر يدككشي شده بود. و از درون بنا، آنها براي هميدگر اطلاعيه ارسال ميكردند، از طريق، يك فيش (برگه) عملكرد، از طرف ديگر باليستيك (پرتابه) و خمپاره پرتاب ميكردند، و خلاصه از همه طرف، همه چيزهايي كه مورد نياز بود، مشاهده ميشد، و هنگامي كه گالي به انتهاي خيابان رسيد، همه افراد مورد نياز بر روي عرشه كشتي بودند، همه با هم مشغول كامل كردن يك پارو بودند و پارو از قسمت انتها- به انتها مجهز شده بود. به اين گونه (روش) دهتا گالي، كاملاً مسلح، ميان زمانبندي سه و نه (3 و 9) حاصل شد. بازديد كننده اسپانيايي، شاهد يك شيوه توليد بود، اين رخداد 500 (پانصد) سال قبل از Henry Ford اتفاق افتاد.
مجموعه شهر وينز، از قسمتها (بخشهاي) همگون و ميزاندار براي ساخت استفاده كرده بود. انحنا پيدا كردن كشتي جنگي، با انواع مختلف پيكان سازگاري و مطابقت داشت. قسمتهاي غيرقابل انعطاف عقب كشتي با همه انواع تيغههاي سكان كشتي و ساير افزارگان كشتي سازگاري و مطابقت داشت. قسمتهاي عرشه كشتي، بايد قبل معاوضه و تبادلپذير باشند. اين شيوه، طرح (الگو) پيش از موقع، براي كاهش دادن كنترل و اداره كردن بود. از تكه پارههاي كشتي بزرگ بايد قطعه برداي ميكردند.