مقاله بررسی كارآفرينها و كارآفريني در صنعت
دسته بندي :
علوم انسانی »
مدیریت
مقاله بررسي كارآفرينها و كارآفريني در صنعت در 40 صفحه ورد قابل ويرايش
فهرست مطالب
عنوان صفحه
كارآفريني موتور توسعه اقتصادي....................................................................... 1
مقدمه..................................................................................................................... 1
تعريف و مفهوم واژة كارآفريني........................................................................... 2
تعاريف كارآفريني از ديدگاه نظريه پردازان......................................................... 3
ويژگيهاي روان شناختي كارآفرينان..................................................................... 6
ويژگيها و خصوصيات كارآفرينان........................................................................ 6
تعريف ويژگي هاي عمومي.................................................................................... 7
كارآفرين مستقل، سازماني و شركتي................................................................... 8
كارآفرين بودن و خلاق بودن دو روي يك سكه................................................... 12
كارآفريني بازارگرا يا بازارساز............................................................................ 16
سرمايه داران ارشادگر در خدمت كارآفرينان...................................................... 19
الگوي نوآوري در سازمان صنعتي ايران............................................................. 20
موانع قانوني رشد كارآفرين در صنايع كوچك ايران........................................... 21
آثار كارآفرينان ديروز سرمشق كارآفرينان امروز.............................................. 25
خصوصيات اصلي كارآفرينان و مصاديق آنها..................................................... 25
فهرست منابع......................................................................................................... 35
كارآفريني موتور توسعه اقتصادي
مقدمه:
«كارآفريني از ابتداي خلقت بشر و همراه با او در تمام شئونات مختلف زندگي انسان حضور داشته و مبناي تحولات و پيشرفت هاي بشري بوده است و اكنون در عرصه جهاني افراد خلاق، نوآور،نوساز و مبتكربه عنوان كارآفرينان چرخ هاي توسعه اقتصادي را به حركت درميآورند. در اهميت كارآفريني همين بس كه طي 20 سال (1980-1960) در يكي از كشورهاي جهان سوم (هندوستان) تنها پانصد موسسة كارآفريني شروع به كار كرده اند و حتي پاره اي شركت هاي بزرگ جهاني براي حل مشكلات خود به كارآفرينان روي آورده اند» (تدبير، ش 90، 1377، ص 10)
«تغيير فراگير روش ها و نگرش ها طي دو دهة اخير و جذب و به كارگيري مديران كارآفرين بيانگر نقش كليدي كارآفرينان به ويژه در ايجاد واحدهاي اقتصادي كوچك و متوسط كه منجر به اشتغال زايي زياد ميشود» (مدرس، بهار 77، ش 6، ص 122)
«توجه به كارآفريني و ايجاد توسعه آن گام مثبتي در اشتغال زايي،افزايش منابع ملي، رفع خلل، شكاف ها و تنگناهاي بازار و اجتماع، تحول و تجديد حيات ملي و محلي، ايجاد ثروت و توزيع درآمد و عامل تعادل در اقتصاد پويا و ترغيب و تشويق در سرمايه گذاري همراه با سود اجتماعي است.» (كارآفرين، ش 8، 1380 صص 24 و 26)
تعريف و مفهوم واژة كارآفريني
«واژه اي است فرانسوي به معناي متعهد شدن "undertake" بنابر تعريف واژه نامه دانشگاهي و بستر[1] كارآفرين كسي است كه متعهد ميشود مخاطره هاي يك فعاليت اقتصادي را سازماندهي، اداره و تقبل كند» (احمدپور، 1379-4)
«از حدود 1700 ميلادي به بعد فرانسويان درباره پيمانكاران دولت كه دست اندركار ساخت جاده، پل، بندر و استحكامات بودند به كرات لفظ كارآفرين را به كار برده اند اما نبايد فراموش كرد كه در اوايل سدة شانزدهم كساني را كه در امر هدايت ماموريت هاي نظامي بودند كارآفرين مي خواندند و اين مساله تا بدانجا پيشرفت كرد كه براي انواع مخاطرات (Risks) با محدوديت هايي اين واژه مورد استفاده قرار گرفت» (كوچران، 1968-87)
«انگليسي ها برخلاف فرانسوي ها سه اصطلاح متفاوت را در خصوص كارآفرين به كار گرفتند كه عبارت بودند از:
متعهد[2]، ماجراجو[3] و كارفرما[4]» (كوچران، 1968-88) اين واژه در سال 1848 توسط استوارت ميل به كارآفرين "Entrepreneur" در زبان انگليسي ترجمه شد او كاركرد و عمل كارآفرين را شامل: هدايت، نظارت، كنترل، مخاطره پذيري مي دانست و عامل متمايز كننده مدير و كارآفرين را مخاطره پذيري معرفي مي كرد.» (بروكهاوس و هوروتيز[5]، 1986-27).
تعاريف كارآفريني از ديدگاه نظريه پردازان
در اين خصوص دانشمندان بسياري اظهار عقيده نموده اند كه در اين مقاله به بررسي مهمترين عقايد و نظرات ميپردازيم.
1- كارآفريني از ديدگاه اقتصاد دانان
«كارآفرين وكارآفريني اولين بار موردتوجه اقتصاددانان قرار گرفت» (احمدپور،1379-5) « “ريچارد كانتيون” (Richard contillon 1730) اولين فردي بود كه اين واژه را در علم اقتصاد ابداع كرد وي به سه عنصر اصلي در جستجوي فعاليت «كارآفرينان» اشاره نمود. 1- كارآفرينان در يك محيط همراه با عدم قطعيت فعاليت ميكنند. 2- آنها در صورت نداشتن توانايي زياد براي فعاليت اقتصادي با فساد و تباهي خاصي مواجه ميشوند.
3- آنان سرمايه اوليه خودشان را فراهم ميآورند» (رامبال[6]، 1989-17) «كانتيلون، هركس را كه با بهايي نامعين دست به خريد و فروش بزند كارآفرين ميداند» (كوچران، 1968، 87)
«ژوزف شومپيتر (Joseph Schompeter , 1934) ميگويد: كارآفرين نيروي محركه اصلي در توسعه اقتصادي است و نقش وي عبارت است از نوآوري و ايجاد تركيب هاي تازه از مواد» (احمدپور، 1379-87)
« “شومپيتر” نقش مديران و افرادي كه كسب وكار ايجاد مي نمايند را از مفهوم «كارآفرين» جدا مي نمايد. از ديدگاه وي هر كدام از فعاليت هاي زير كارآفرين است.
1- ارائه كالايي جديد 2- ارائه روش جديد در فرايند توليد 3- گشايش بازاري تازه 4- يافتن منابع جديد و ايجاد هرگونه تشكيلات جديد در صنعت «كارآفرين» در اين ميان بايد صاجبان سرمايه را در خصوص مطلوبيت نوآوري خويش متقاعد سازد» (پالمر، 1987، 47)
«شومپيتر استدلال ميكند كه «كارآفرينان» سازوكارهاي ايجاد و توزيع ثروت در نظام سرمايه داري هستند او اين فرآيند را «تخريب خلاق»[7] مي نامد چرا كه كارآفرينان ثروت جديد را از طريق تخريب ساختارهاي موجود بازار ايجاد ميكند» (احمدپور، 1379-54) شومپيتر معتقد است كه تعادل پويا از طريق نوآوري و كارآفريني ايجاد مي گردد ايندو مشخصه يك اقتصاد سالم است.» (دراكر[8]، 1985- 17) شومپيتر «مدير را تنها هنگامي كارآفرين ميداند كه تخريب خلاق يا نوآورانه را از خود بروز دهد» (كوچران، 1968-90)
2- كارآفرين از ديدگاه دانشمندان مديريت
«پيتر دراكر (Petter Drucker 1985) : معتقد است «كارآفرين» كسي است كه فعاليت اقتصادي كوچك و جديدي را با سرمايه خود شروع مي نمايد» (احمدپور، 1379-21)
«به نظر ساوير (J. E. Sawyer 1958) كارآفريني را ميتوان در دامنه وسيعي از وظايف مشاهده نمود. اين وظايف ميتواند شامل نوآوري محض تا كارهاي معمولي باشد و كارآفريني را نه تنها به طور مستقل و فردي بلكه در تمام سازمانهايي كه در آنها تصميم گيري هاي متهورانه اتخاذ مي گردد و بر تركيب و تخصيص منابع در شرايط بي ثبات تأثير مي گذارد ميتوان يافت» (بروكماوس، 1982- 40)
« «ديويد مك كران واريك فلانيگان»[9] كارآفرينان را افرادي نوآور ، با فكري متمركز و به دنبال كسب توفيق و مايل به استفاده از ميانبرها مي دانند كه كمتر مطابق كتاب كار ميكنند و در نظام اقتصادي، شركت هاي نوآور، سود آور و با رشدي سريع ايجاد مي نمايند» (احمدپور، 1377-34)
سرمايه داران ارشادگر در خدمت كارآفرينان
«قبل از دوران اينترنت سرمايه داران چالش گرا به طور عمده نقش مربي گري كارآفرينان جوان را بازي مي كردند امروز به جهت تعداد زياد شركت هاي نوپا مشغله اين سرمايه داران زياد شده است و چون دست به گزينش شركت هاي نوپاي خوش آتيه ميزنند و ديگر شركت هاي نوپاي كسب و كار مجالي براي رشد نمي يابند در نتيجه امروزه نوع جديدي از مربيان وارد بازار تربيت كارآفرينان شدهاند تا خلاء موجود را پر كنند اين گروه كه به «سرمايه داران ارشادگر» معروفند، به كارآفرينان در همه امور از استخدام كاركنان نخبه گرفته تا جذب سرمايه اوليه مورد لزوم آنها كمك ميكنند. آنها «معماران كسب و كاري» بسيار موفق و ثروتمندي هستند كه ديگر مايل به راه اندازي كسب و كار مستقلي براي خود نيستند ولي در بازي كارآفريني ساعت هاي متمادي را با كارآفرينان تازه كار مي گذرانند به آنها در ايجاد و اصلاح مدل كسب و كاري، آزمون ايده هايشان در بازار، ايجاد فرآيندهاي كسب و كاري لازم، تهيه پول و … ياري ميرسانند «سرمايه داران ارشادگر» در مقابل سهم كوچكي از سهام مؤسسه به ايفاي اين نقش ها پرداخته و تجربيات با ارزش خود را قطره قطره و مطابق مقتضيات زماني و به مقدار لازم به تيمهاي كارآفرين تزريق ميكنند. «سرمايه داران ارشادگرا» هيچگاه به جاي كارآفرينان تصميم گيري نمي كنند و آنها معمولاً انرژي و مثبت انديشي خود را به مشاركت مي گذارند. جامعه خاص سرمايه داران ارشادگر ظرف سي سال است كه در آمريكا پا گرفته است. آنها ريش سفيدهايي هستند كه مدعي برخي از افتخارات و فرصت هاي تخصيص يافته اقتصاد جديد براي جوان ها و تازه كارها هستند»
(ماهنامه گزيده مديريت، شماره 5، اسفند 1379، صص 18-10)
الگوي نوآوري در سازمان صنعتي ايران
«در تحقيقي پس از انتخاب بهترينهاي صنايع ايران تعيين شاخصهاي تعيين كننده وضعيت بهبود و نوآوري در صنايع كه عبارت بودند از: توانايي طراحي و مشابه سازي، توانايي بهبود بخشيدن به تكنولوژي وارداتي گذشته، ايجاد يا توليد محصول جديد، بدست آمده از اينقرار بود كه: سازمانهاي صنعتي ايران براي ايجاد باور همگاني با ارايه ايده و طرحهاي نو به صورت يك سنت كاري بايد با تشويق و اهميت دادن به طرح هاي جديد افراد، پرهيز از عكس العمل شديد در مقابل شكستهاي اوليه طرحها، استقلال كاري، معرفي طرحهاي انجام شده، پاداشهاي دروني لازم، ارايه برنامهاي مشخص براي گردش شغلي مديران نوآوري به منظور انتقال تجربيات به واحدهاي ديگر و پي بردن افراد به اهميتي كه شركت براي نوآوري قائل است فراهم سازي بستري مناسب به منظور امكان مشاركت آزاد افراد در طرحها، بر پايي سيستم آموزشي مستمر در جهت مهارتهاي مرتبط با حوزه كاري به منظور انتقال دانش به افراد در يك برنامه منظم، و ايجاد كانالهاي مستقيم و مستمر براي آگاهي از نظرات مشتريان به منظور ارايه طرح هاي سازماني متناسب با نياز مصرف كنندگان و پرهيز از تشريح جزييات روش كار و تعيين چگونگي انجام كار باعث افزايش ميزان نوآوري سازمان صنعتي ميشود.» (كارآفرين، ش 19، 1382، ص 17-14)
موانع قانوني رشد كارآفرين در صنايع كوچك ايران
«شرط اجراي ايدههاي كارآفريني و راهاندازي يك بنگاه كوچك مستلزم فراهم بودن بسترهاي لازم در عرصه اقتصادي كشور است و دولت از جمله نهادهايي است كه با استفاده از حق انحصاري خود در وضع قوانين نقش بارزي بر روابط و فعاليت كارگزاران و بازيگران عرضه اقتصادي دارد.
چرا كه اگر قوانين درست به كارگرفته شود شرايط فعاليت در عرصة اقتصادي تسهيل و مهياست و اگر به نادرستي به كار گرفته شود مانعي بر سر راه كارگزاران اقتصادي است. با توجه به بررسيهاي انجام شده در زمينه اقتصادي مشخص شدهاست كه قوانين و مقررات وضع شده توسط دولت نه تنها بسترهاي مناسب براي فعاليت كارآفريني و توليدي را فراهم نكردهاست. بلكه مانعي جهت رشد و توسعه كارآفريني و صنايع كوچك در ايران بودهاست.
از جمله موانع ايجاد شده براي كارآفريني و صنايع كوچك ايران عبارتند از:
الف) فرايند اخذ جواز تأسيس واحد صنعتي (توليدي، طراحي، مونتاژ، خدمات مهندسي، تحقيقات صنعتي، كشت و صنعت) و موانع آن براي كارآفرينان و صنايع كوچك عبارت است از:
1- تغيير دائمي ضوابط و شرايط صدور جواز تأسيس و سردرگمي متقاضيان
2- با توجه به متولي بودن وزارت صنايع به منظور فعاليت صنعتي كشور و دادن جواز تأسيس فقدان يك پايگاه اطلاعاتي كارا براي استفادة كارآفرينان به منظور شناخت بازار و محصولات كاملاً محسوس است.
3- تحميل استانداردهايي براي دريافت جواز كه متناسب با شرايط كشورهاي صنعتي است نه كشور ايران
4- اجرايي نشدن ايدههاي كارآفرينانه در مناطقي كه ممكن است جزو مناطق حمايتي دولت نباشد.
ب- فرايند دريافت اعتبار و موانعي كه بر سر راه متقاضي است
1- انجام حدود 50% از فعاليت قبل از دريافت تسهيلات بانكي
2- انعطافپذيري قوانين حاكم بر سيستم بانكي كه تمايزي بين صنايع كوچك و بزرگ قايل نيست اين امر سبب ميشود ايده كارآفرينانه مورد حمايت قرار نگيرد.
3- اخذ وثيقه از دريافت گنندگان وام براي پرداخت وام بانكي
ب- موانع مقررات واردات و صادرات براي كارآفرينان صنايع كوچك
1- بيثابتي قوانين و متغير بودن قوانين صادرات و واردات
2- دريافت ارز مستلزم تشريفات اداري طولاني و صرف زمان قابل توجه است همچنين فقدان تشكيلات لازم و نفوذ هماهنگي بين نهادهاي مرتبط با صادرات و ناكارايي سازمانهاي مربوطه كارآفرينان را با دو دولي و برگشت از نيمه راه مواجه ميكند.
3- بيثباتي در نرخ ارز هرگونه برنامهريزي را از كارآفرينان سلب ميكند.
ج- قانون ماليات
1- ملاك دريافت ماليات ميزان درآمد ابرازي (يا تشخيصي) است نه نوع فعاليت يا اندازة بنگاه
2- نواقص و پيچيدگيهاي قانوني ماليات مستقيم در زمينه شيوة وصول ماليات
3- تعداد پرداختهاي مالياتي
4- دريافت ماليات يكسان از افراد حقيقي و حقوقي كه بايد دگرگون شود.
د- قانون كار و موانع پيش روي كارآفرينان
1- اجازه فسخ قراردادكار به كارگر داده شدهاست و كارفرما در صورتي ميتواند قرارداد فسخ كند كه در مراجع صالحه اثبات كند كارگر از وظيفه خود قصور ورزيده و يا آيينهاي انضباطي را نقض كرده است. آن هم مشروط به كسب نظر شوراي اسلامي كار.
2- قانون كار در برخي موارد دست كارفرما را در استفاده از ابزارهاي مديريتي براي تنطيم نيروي كار و اداره بنگاه ميبندد.
3- قانون كار در زمينه اجراي تكاليف قانون تمايزي بين بنگاههاي بزرگ و كوچك قايل نشده
4- منع جابجايي كارگران توسط مديران
5- بازبودن دست كارگران در جابجايي
با توجه به موارد فوق تكاليفي كه قانون كار براي كارفرما در برابر نيروي كار تعيين كردهاست باعث شده تا هزينه و ريسك به كارگيري نيروي كار در اقتصاد ايران بسيار زياد باشد.
لذا انگيزة كارفرمايان و سرمايهگذاران را در استفاده از فناوريهاي كاربر و در نتيجه بكارگيري نيروي كار را كاهش داده است. اين موانع موجب تهي شدن ذخيره كارآفريني بنگاههاي كوچك به ويژه صنايع كوچك به عنوان پايههاي عمده توسعه ملي شدهاست.»
(كار و جامعه، شماره 45، شهريور 1381 صص صص 32-26).
«از آنجا كه كارآفرين فرآيند ابتكار، نوآوري و ايجا كسب و كار جديد در شرايط پر مخاطره از طريق شناسايي فرصتها و مديريت تخصيص منابع است و موانع، محدوديتها و تهديدها جزءلاينفك دنياي كسب و كار است. پرواضح است كه نبايد اين عوامل بازدارنده باشند بلكه كارآفرين بايد با واقعبيني آگاهي همواره موانع اقتصادي، اداري، فرهنگي و اجتماعي كارآفريني در كشورمان را در در نظر داشته و شيوههاي گذر از آنها را بداند.
كارآفرين بايد براي اجرا كردن ايدهاش سه محور اصلي را در نظر داشته باشد او بايد شكست بخورد، اهداف بزرگ داشته باشد، خلاقيت، چالشپذيري و شهامت داشته باشد تا بتواند براي طراحي و ساخت آينده با شهامت و بهرهجويي از فرصتها و انتخاب دقيق، درست تصميمگيري كند و بتواند در ايران امروز يك كارآفرين موفق باشد.»
(كارآفرين، ش21، تير 1382 صص 80 و 77)
آثار كارآفرينان ديروز سرمشق كارآفرينان امروز
اين يك فرآيند طبيعي است كه بسياري از مبتكران، نوآوران و افراد خلاق بدل به كارآفرين و بعد تبديل به صاحب كسب و كار ميشوند اما همه آنها هم موفق نميشوند آنچه در اينجا ميخوانيد مصاديق كارآفريناني هستند كه دوره انتقال را با موفقت گذارندهاند هرچند تجربيات و آموختههاي آنها به ميزان وسيعي متفاوت است.