مقاله بررسی زن و نهنضت مشروطيت (نيروهاي توليد)
دسته بندي :
علوم انسانی »
علوم سیاسی
مقاله بررسي زن و نهنضت مشروطيت (نيروهاي توليد) در 13 صفحه ورد قابل ويرايش
پيشگفتار
در طول تاريخ بشر، روابط توليدي و مناسبات توزيع و مالكيت حاصل از آن مرتباً تغيير كرده و به نسبت آن نيز روابط اجتماعي انسان ها بي امان در حال دگرگوني بوده و هست. روشن است كه مناسبات زن و مرد نيز نسبت به هم- در چنين شرايطي از دگرگوني هاي بدون وقفه- به دور از تغيير نبوده و مختلف ترين شكل ها را به خود گرفته است. تسلط و برتري مرد نسبت به زن يا برعكس از جملهي بزرگترين نتايج اين دگرگوني ها است.
زنان كنوني در جوامع طبقاتي تحت ستمي دوگانه قرار دارند. ستم نخست ناشي از وابستگي به مردان و عدم استقلال اقتصادي و اتكاء به خود آنان است، و ديگري ستمي است كه هم او و هم غيرهمجنسان مردش در زندگي اجتماعي و روابط كار و سرمايه متحمل ميشوند.
بنابراين مسئله تنها بر سر برابري حقوق زن و مرد نيست، بلكه وراي آن، سخن از برانداختن تمام محدوديت هايي است كه وابستگي انسان از انسان و در نتيجه وابستگي يك جنس به جنس ديگر را به وجود ميآورد.
دوران ما، دوران تحولات و دگرگونيهاي سريع بنيادي است. يكي از مهمترين مسايلي كه همواره در كشور نوخاسته اهميت خود را بيشتر نشان مي دهد، مسئله ي زنان است. اين مهم است كه زن چه نقشي در حيات اجتماعي به عهده گيرد و چگونه نيرو و تواناييش را در همهي جهات به كار گيرد و عضوي مؤثر و عامل توليدي پوياي جامعهي انساني گردد. شكوفايي استعدادهاي زن تنها زماني مقدور است كه امكان شكوفايي تمامي اعضاي يك جامعه به وجود آيد. از اين رو مسئلهي زن نه تنها به جنس او بلكه به كل جامعه اش هم مربوط است. در اين رابطه، مطالعهي مسايل مربوط به زنان بايد در رابطه اي سالم و منطقي و با توجه به قانونمندي هاي عام جوامع طبقاتي صورت گيرد. سرنوشت تاريخي زن و نقش وي را بايد از گذشته هاي دور تاريخ بشري مورد ارزيابي قرار داد و بر مبناي آن به تصوير شرايط كنوني اش پرداخت. تنها در چنين صورتي است كه ترسيم خطوط اصلي زندگي آيندهي او و رهاييش از بندهاي اسارت ميتواند ميسر گردد.
زنان در نهضت مشروطيت ايران
نهضت مشروطيت ايران جنبشي سوداگرانه- مردمي بود. اين جنبش، نيروهاي فئودالي و استعماري را يك مرحله به عقب راند. و اگرچه نتوانست به هدف خود يعني استقرار بورژوازي ملي يا رژيمي دموكراتيك دست يابد، ليك امكان يافت نظام بورژوا- ملاكي را كه از نظر تاريخي يك مرحلة جلوتر از سلطهي مطلق فئودال ها بود جايگزين آن سازد. در اين جنبش زنان ايران نيز از خواب خرگوشي چندين هزار سالهي خود برخاستند ودر جهت پيشبرد هدف هاي آن سهمي ايفا كردند.
در زمان مظفرالدين شاه موج اعتراض و نارضايتي از سوي مردم پايه هاي سست استبدادي مطلقه ي قاجار را به لرزه درآورد. زنان در تخريب سراي بانك- كه دولت روسيهي تزاري به منظور توسعه ي سياست خود بر فراز قبرستاني قديمي در تهران بنا مي نهاد- شركت جسته و آن را در هم كوبيدند. هنگامي كه مردم از سوي علماي وقت دعوت شدند كه به منظور اعتراض به سياست هاي خودكامهي مظفرالدين شاه عبدالعظيم بست بنشينند، زنان جلوي سواران شاهي را- كه قصد خرابكاري داشتند- گرفته و مانع رخنهي آنان به درون بست نشينان گرديدند. رساندن اخبار و اطلاعات مهم در مواقع حساس مبارزات مردم نيز از جمله فعاليت هاي زنان بود. در اواخر سلطنت مظفرالدين شاه بست نشيني بزرگي در سفارت انگليس برپا شد كه به پيروزي مردم انجاميد و مظفرالدين شاه به ناچار صدور فرمان مشروطيت را بر گردن گرفت. با صدور اين فرمان مردم به برگزاري جشن ها و پايكوبي پرداختند و زنان نيز در برگزاري اين مراسم شركت جستند. زنان همچنين در جنبش به وجود آمدن بانك ملي- كه به منظور پيشگيري از اقدام دولت مبني بر دريافت وام از دول بيگانه بود- با پيشنهاد فروش جواهرات خود و ايجاد سرمايهي اوليه براي بانك، آمادگي خود را در اين اقدام ملي نشان دادند.
«… روزي در پاي منبر سيد جمال واعظ در مسجد ميرزا موسي زني به پا خاسته چنين گفت: دولت ايران چرا از خارجه قرض ميكند. مگر ما مرده ايم؟ من يك زن رختشوي هستم و به سهم خود يك تومان ميدهم، ديگر زن ها نيز حاضرند. از اين گونه نمايش ها بسيار روي ميداد.
نقش زنان در نهضت مشروطيت ايران در ادبيات انقلابي اين دوران نيز بازتاب خود را يافته است. شعر زير بخشي از سرودي «نيمتاج خانم سلماسي خواهر مرحوم اميراقبال لكستاني» است.
ايرانيان كه فروكيان آرزو كنند
بايد تخت كاوه خود جستجو كنند
آزادي به قبضه ي شمشير بسته اند
مردان هميشه تكيه ي خود را بدو كنند
شد پاره عصمت عجم از غيرت شما
مردان، بياورند كه زنها رفو كنند…»[1]
«محمد سعيد اردوبادي» در حدود سالهاي 1930 دربارهي قيام تبريز رماني به نام «تبريز مه آلود» نگاشته است. وي در اين رمان چند جلدي به گونهاي استادانه سعي در تصوير كردن ويژگيهاي اين قيام قهرمانانهي ملي كرده است. شخصيتهاي داستان هر يك بازگو كنندهي نقش عنصاري هستند كه قيام را به وجود آورده اند.
«… قدرت، يكي از قهرمانان داستان نمايندهي مجاهدان قفقازي است كه در قيام تبريز شركت فعالانه داشتهاند. او هم [….] يكي از تبريزيان كارگري است كه در معادن باكو كار كرده و پروردهي مكتب انقلابيون قفقاز بود. او هم […… ] در جريان جنگهاي تبريز روانهي آن ديار مي شود و به اردوي انقلابي ستارخان ميپيوندد و تا پاي جان باقواي مستبدان پيكار مينمايد. زينب و دلربا خواهر و نامزد قدرت ، نمايندهي شير زناني هستند كه به پاس خود ناموس خود و همنوعانشان همپاي مردان قدم در عرصه مجاهدت ميگذارند و در كوره ي مبارزات آبديده تر ميشوند.[2]….»
پس از استقرار مشروطيت، اقداماتي در جهت آزادي زنان و بركناري حجاب توسط زنان و مردان آزاديطلب و روشنفكر صورت گرفت، شعراي آزادهاي چون «ميرزادهي عشقي»، «عارف قزويني» و «پروين اعتصامي» دراين باره شعرها سرودهاند.