مقاله بررسي تفسير آيات سوره بروج از تفاسير مختلف
دسته بندي :
علوم انسانی »
معارف اسلامی
مقاله بررسي تفسير آيات سوره بروج از تفاسير مختلف در 48 صفحه ورد قابل ويرايش
بسم الله الرحمن الرحيم »
وَالْسَّماءِ ذاتِ الْبُروُجِ ( 1 ) وَالْيَومِ الْمَوعُودِ ( 2 ) وَشَاهِدٍ وَ مَشهُودٍ ( 3 ) قُتِلَ اَصحابِ الأُخدودِ ( 4 ) اَلّنَارِ ذَاتِ الوَقُودِ ( 5 ) إِذْ هُمْ عَلَيها قُعودٌ ( 6 ) وَهُم عَلي ما يَفْعَلونَ بِالمُومِنينَ شُهُودٌ ( 7 ) وَ ما نَقَموا مِنهُم اِلاّ اَن يُومِنوا بِاللهِ العَزيزِ الحَميد ( 8 ) اَلَّذي لَه ملكُ السَّمواتِ وَالاَرضِ وَاللهُ عَلي كلِّ شَي ءٍ شَهيدٌ ( 9 ) اِنَّ الَّـذينَ فَتَـنُوا المُـؤمِنـينَ وَالمُؤمِناتِ ثُمَّ يَتوبوا فَلَهُم عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُم عَذابُ الحَريقِ ( 10 ) اِنَّ الَّذينَ ءامَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُم جَنّاتٌ تَجري مِن تَحتِهَا الاَنهارُ ذلِكَ الفَوزُ الكَبيرُ ( 11 ) اِنَّ بَطشَ رَبِّكَّ لَشديدُ ( 12 ) اِنَّهُ هُوَ يُبدِيُ وَيُعيدُ ( 13 ) وَ هُوَ الغَفورُ الوَدودُ ( 14 ) ذُوالعَرشِ المَجيدُ ( 15 ) فَعّالٌ لِما يُريدُ (16) هَل اَتيكَ حَديثُ الجُنودِ ( 17 ) فِرعونَ وَثَمودَ ( 18 ) بَلِ الَّذينَ كَفَروا في تَكذيبٍ ( 19 ) وَاللهُ مِن وَرائِهِم مُحيطٌ ( 20 ) بَل هُوَ قَرءانٌ مَجيدٌ ( 21 ) في لَوحٍ مَحفوظٍ ( 22 )
«صَدَقَ اللهُ العَلِيُّ العَظيم»
به نام خداي بخشاينده مهربان
قسم به آسماني كه داراي برجها است و قسم به روز موعود و قسم به شاهد و شهادت دهنده، كشته و نابود گرديدند آن قومي كه آتش افروختد . آتش كه از هيزم ها افروخته شده، و خود آنان بر كنار آتش نشسته و آنها بر آنچه به مؤمنين آزار مي رسانند گواهند . و كس بر عمل زشت آنها سرزنش نكرد مگر آنهائيكه ايمان آوردند به خداي غالب ستوده آن كسي كه مرا و راست پادشاهي و سلطنت آسمانها و زمين و او بر هر چيزي گواهست.
آنها كه به مكر و تدليس به فتنه انداختند مردها و زنهاي مؤمن را و از اين عمل زشت ناروا توبه نكردند ، پس براي آنان است آتش دوزخ و عذاب آتش سوزان.
و انان كه ايمان آورده و عمل صالح كردند، براي آنهاست بهشت هايي كه زير درختانش آبها جريان دارد و اين حقيقتاً سعادت و فيروزي بزرگي است.
و محققاً انتقام كشيدن پروردگار تو بسيار امر سخت و بزرگي است زيرا كه او مي آفريند و خلق به سوي او بازگشت مي نمايد. و اوست آمرزنده و دوست و صاحب عرش و بااقتدار و عزّت است. و آنچه بخواهد (با كمال قدرت و اقتدار ) انجام مي دهد، (اي پيامبر) آيا خبردار شدي از حكايت لشكرهاي فرعون و ثمود. آري آنان كافر شدند و تكذيب (پيمبران ) نمودند و خداوند محيط بر آنان است ، بلكه ابن كتاب قرآن بزرگي است كه در لوح محفوظ ثبت و محفوظ است[1].
فرضية تحقيق:
«سورة مباركة بروج ، بيان اختصاري سرنوشت اقوامي خاص، اثر تربيتي عمده اي دارد.»
سؤالات تحقيق:
1- اصحاب الاخدود چه گروهي بودند؟
2- شكنجة مسلمانان در صدر اسلام براي چه هدفي صورت پذيرفته بود؟
3- اثر بيان اختصاري داستان فرعون و ثمود در اين سوره چيست؟
4- اثر اين سوره بر تربيت اخلاقي جوامع چگونه است؟
پيشينة تحقيق:
اكثر تفاسيري كه تا انتهاي قرآن به تفسير سور قرآن پرداخته اند، به تفسير اين سوره نيز پرداخته اند.
چكيده اي در مورد سورة بروج:
سورة بروج مكي است و بيست و دو آيه دارد.
بيان آيات اين سوره مشتمل بر انذار و بشارت است ،و در آن به سختي كساني را انذار كرده كه مردان و زنان مسلمان را به جرم اين كه به خدا ايمان آورده اند شكنجه مي كنند. نظر مشركين مكه كه با گروندگان به رسول خدا(ص) چنين مي كردند، آنان را شكنجه مي كردند تا از دين اسلام به شرك سابق خود برگردند.
بعضي از اين مسلمانان صبر مي كردند و برنمي گشتند و لو شكنجه به هر جا كه خواست برسد. و بعضي برگشته و مرتد مي شدند و اينها افرادي بودند كه اينها افرادي بودند كه ايمان ضعيفي داشتند، همچنان كه در آية “ وَمِنَ النّاسَ مِن يَقول امنا بِالله فاذا اوذي في الله جَعَل فتنه الناس كعذاب الله، وَ مِن الناسُ مِن يعبد الله علي حرف فَاِنَّ اصابَه خير اطمَان به وَ اِن اصابته فتنه انقلب علي وَجهَهُ ” به وضع آنان اشاره مي كند. خداي سبحان در اين آيات قبل از اينكه اشاره اي به اصحاب اخدود مي كند و اين خود تشويق مؤمنان به صبر در راه خداي تعالي است، دنبال اين داستان، اشاره اي هم به سرگذشت لشكريان فرعون و ثمود دارد، و اين ماية دلخوش رسول خدا و وعدة نصرت به آن جناب و تهديد مشركين است و اين سوره به شهادت سباق آياتش درمكّه نازل شده است[2].
در كل اين سوره به دو بخش مي تواند تقسيم شود: بخش اوّل: پيروان اخدود (از آية يكم تا شانزدهم ) و بخش دوّم : حديث سپاه (از آية هفدهم تا بيست و دوّم) در بخش اول اين سوره قسم به ستارگان و روز موعود و شاهد و مشهود است و جواب اين قسم در آية چهارم آمده كه به اصحاب اخدود و لعنت فرستاده شده[3] تناسب نامگذاري اين سوره به سورة بروج نيز به تناسب سوگندي است كه در آية اوّل آمده است.[4]
اهميت اين سوره:
اين سوره بيست و دو آيه دارد و رسول خدا (ص) فرمود،هر كس سورة بروج را بخواند خداوند به عدد هر روز آدينه و روز عرفه كه در دنيا بوده ده حسنه براي او بنويسد و هر كس در نماز فريضه بخواند، موقف حشروي با انبياء مرسلين باشد.
از مصباح كفعمي است: كسيكه اين سوره را در رختخواب بخواند يا موقع بيرون رفتن از منزل ، خانه و اثاث البيت و اهل و عيال همه محفوظ مانند[5].
روي هم رفته اين سوره، سوره استقامت و پايمردي در برابر فشارهايي است كه از ظالمان و مستكبران بر مؤمنان وارد مي شود و در لابلاي آن وعده نصرت الهي نهفته است.
در فضيلت اين سوره همين بس كه رسول خدا فرمود: هر كس اين سوره را بخواند، خداوند بر تعداد تمام كساني كه در نماز جمعه اجتماع مي كنند و تمام كساني كه در روز عرفه در عرفات جمع مي شوند ، ده حسنه به او مي دهد و تلاوت آن انسان را از ترسها و شدائد رهايي مي بخشد[6].
«بسم الله الرحمن الرحيم »
وَالْسَّماءِ ذاتِ الْبُروُجِ (1)
« نخست مي فرمايد: سوگند به آسمان كه داراي برجهاي بسيار است.
بروج جمع «برج» در اصل به معني قصر است و بعضي آن را به معني«شي ء ظاهر و آشكار» مي دانند . و نامگذاري قصرها و عمارتهاي بلند و مرتفع را به اين نام به خاطر وضوح و ظهورشان دانسته اند. به همين جهت قسمت مخصوص از ديوار اطراف شهر يا محل اجتماع لشكر كه بروز و ظهور خاصي دارد«برج » ناميده مي شود.
و هنگامي كه زن زينت خود را آشكار سازد، “تبرجت المرأه ” مي گويند. برجهاي آسماني يا به معني ستارگان درخشان و روشن آسمان است و يا به معني“صورتهاي فلكي” ، يعني مجموعه اي از ستارگان كه در نظر ما شباهت به يكي از موجودات زميني دارد،و برجهاي دوازده گانه دوازده صورت فلكي است كه خورشيد حركت نمي كند، بلكه زمين به دور آن مي گردد.
(ولي به نظر مي رسـد كـه خورشـيد جابه جا مي شود و محاذي يكي از صورتهاي فلكي مي گردد.)
سوگند به هر يك از اين معاني باشد حكايت از عظمت آن مي كند، عظمتي كه شايد در آن زمان در نظر عرب روشن نبود، ولي امروز براي ما كاملاً شناخته شده است، هر چند بيشتر به نظر مي رسد كه منظور همان ستارگان درخشان آسماني باشد . لذا در حديثي آمده است كه از پيغمبر (ص) تفسير اين آيه را خواستند، فرمود:“منظور كواكب و ستارگان است”.[7]
وَالْيَومِ الْمَوعُودِ (2 )
سپس مي افزايد: و سوگند به آن روز موعود، (روز رستاخيز) همان روزي كه تمام انبياء و پيامبران الهي آن را وعده داده اند و صدها آيه قرآن مجيد از آن خبر مي دهد،همان روزي كه ميعاد و وعده گاه همه اولين و آخرين است و روزي است كه بايد حساب همگان تصفيه شود.[8]
اين جمله عطف است بركلمة «اسماء» يعني سوگند به آسمان داريث برج ها و سوگند به روز موعود.[9]
وَشَاهِدٍ وَ مَشهُودٍ ( 3 )
و در سومين و چهارمين سوگند مي فرمايد: “و قسم به شاهد و مشهود” در اينكه منظور از شاهد و مشهود چيست؟تفسيرهاي بسيار فراواني ذكر كرده اند كه بالغ برسي تفسير مي شود، و مهمترين آنها تفسيرهاي زير است:
1- «شاهد» شخص پيغمبر(ص) است . چنانكه قرآن مي گويد:“يا اَيُّها النَبي اِنّا ارسلناكَ شاهِداً و مُبَشِّراً وَنَذيراً : اي پيغمبر ما تو را شاهد و بشارت دهنده و بيم دهنده فرستاديم0 (احزاب/45) و «مشهود» همان روز قيامت است، چنانكه قرآن مي فرمايد: ذلِكَ يَوم مجموع لَه الناش وَ ذلك يوم مشهود: روز قيامت روزي است كه همه مردم در آن جمع مي شوند و روزي است كاملاً مشهود و آشكار. (هود/103).
2- شاهد گـواهان عمل انـسانند، مـانند اعضـاي پـيكر او چنـانكه در آية 24 سوره نـور مي خوانيم: «يوم تشهد عليهم السنتهم و ايديهم و ارجلهم بما كانوا يعملون: روزي كه زبانها و دستها و پاهايشان به اعمالي كه انجام داده اند گواهي مي دهد و مشهود انسانها و اعمال آنها هستند.
3- «شاهد» به معني روز جمعه است كه شاهد اجتماع مسلمين در مراسم بسيار مهم نماز آن روز است. و «مشهود» در روز عرفه است كه زائران بيت الله الحرام شاهد و نظارت كنندة و نظارت كنندة آن روزند. در روايتي از رسول خدا و امام باقر(ع) و امام صادق(ع) اين تفسير نقل شده است.
4- شاهد روز عيد قربان و مشهود روز عرفه (روز ما قبل آن ) مي باشد. در حديثي آمده است كه “مردي وارد مسجد پيغمبر(ص) شد، كسي را ديد كه نشسته و از رسول خدا(ص) حديث نقل مي كند،مي گويد: تفسير اين آيه را از او خواستم گفت: آري شاهد روز جمعه و مشهود روز عرفه است،از او گذشتم: شاهد روز جمعه است و مشهود روز عيد قربان. از او نيز گذشتم به نوجواني رسيدم خوش رو، كه او نيز از رسول خدا حديث مي گفت: گفتم: از تفسير اين آيه برايم سخن بگو،گفت: شاهد محمد (ص) است و «مشهود» روز قيامت ، آيا نشنيده اي كه خداوند مي فرمايد:« يا اَيهَا النَبّي اِنّا اَرسَلناكَ شاهداً وَمُبَشراً وَ نَذيراً » و نيز نشنيده اي كه مي گويد: « ذلِكَ يَوم مَجموع لَه الناس وَ ذلك يَوم مَشهود» من سؤال كردم نخستين تو كه بود، گفتند: ابن عباس، دومين تو را پرسيدم ، گفتند:عبدالله بن عمر، و از سومين تو سوال كردم گفتند:حسن بن علي(ع) است:
5- منظوز از شاهد ، شبها و روزهاست، و مشهود بني آدم ،كه به اعمال او گواهي مي دهد. همان گونه كه در دعاي امام زين العابدين (ع) در دعاي صباح و مساء مي خوانيم:«هذا يَوم حَادِث جَديد وَ هُوَ عَلَينا شاهد عتيد، اِن اَحسنا و دعنا بحمد وَ اِن اسانا فارمثا بِذَنبٍ: اين روز تازه اي است كه شاهد آماده بر اعمال ما است،اگر نيكي كنيم با حمد و سپاس ما را وداع مي گويد، و اگر بد كنيم با نكوهش و مذمت از ما جدا مي شود.
6- منظور از شاهد ملائكه و مشهود قرآن است .
7- منظور از شاهد ، حجر الاسود و مشهود حاجيانند كه در كنار آن مي آيند و دست بر آن مي نهند .
8- شاهد خلق است و مشهود حق است.
9- منظور از شاهد، امت اسلامي است و مشهود امتهاي ديگر،همانگونه كه در آية 143 سوره بقره آمده است: «لِتَكُونُوا شُهَداء عَلَي النّاس » هدف اين است كه شما گواه بر ديگر امتها ياشيد.
10- شاهد،پيامبر اسلام(ص) و مشهود ساير انبياء الهي هستند. به گواهي آية 41 سوره نساء «وَ جِئنا بِكَ علي هؤلاءِ شَهيداً » : در آن روز ما تو را به عنوان گواه بر آنها (پيامبران ديگر) مي آوريم .
اَلَّذي لَه ملكُ السَّمواتِ وَالاَرضِ وَاللهُ عَلي كلِّ شَي ءٍ شَهيدٌ( 9 )
سپس به بيان دو وصف ديگر از اوصاف اين معبود بزرگ پرداخته و مي افزايد : «همان خدايي كه حكومت آسمانها و زمين از آن اوست و بر همه چيز شاهد و گواه و حاضر است.»
در حقيقت اين چهار وصف از اوصافي است كه شايستگي براي عبوديت را مسلّم مي كند، قدرت و توانايي . واجد هر گونه كمال بودن ، مالكيت آسمانها و زمي و آگاهي از همه چيز.
در ضمن بشارتي است به مؤمنان كه خدا ناظر و حاضر است وصبر و شكيبايي و استقامتشان را در راه حفظ ايمان مي بيند و ناظر ايثارگري هاي آنها است.
و البته توجه به اين امر به آنها نيرو ونشاط مي دهد و تهديدي براي دشمنان به خاطر ناتواني آنان و آزمون و امتحان است. و سرانجام طعم تلخ عذاب را خواهند چشيد.[10]
اين آيه، بيان دليل براي دو صفت عزيز و حميد ، و تقديم له، بيان حصر است اين تصرف و تدبيري كه در آسمانها و زمين مشهود است، فقط براي مالك مطلق و حقيقي آنها مي باشد كه همان خداوند عزيز و حميد و شهيد بر هر چيزي است.
آن قدرت تا هر يكه مي آفريند، و صورت و سامان مي دهد، و در ظاهر و باطن آسمانها و زمين تصرف مي نمايد، چيزي از آنها و آنچه در آنها و بر آنها مي گذرد از او پنهان نمي ماند و شاهد و گواه بر همه چيز است.
در اين عالمي كه در سراسر آن حكمت و عدل و نظارت او حاكم است، اگر چيزي طاغيان را آزاد و دست و زبانشان را باز گذارد، از ناديدن و ناتواني او نيست، براي اين است كه خلق را بيازمايد و استعدادها ظاهر شود و حق پايه و مايه گيرد و پاك و ناپاك از هم جدا گردد. «حتي يمنير الخبيث من الطيب» و محبش بر كفر پيشگان و ستمكاران تمام گردد. هر يك از اوصاف شاهد، مشهود، شهود و شهيد كه همه از شهود«مصدري» اشتقاق يافته با اوزاني در اين آيات آمده كه متناسب با موضوعات خاص به خود مي باشند: چشم بينائيكه در برجهاي آسماي و مسكونه زمين گشوده شده، حادثه و عمل مشهودي كه خود ثبت مي شود و چشم ها را به مشاهده وامي دارد. و شاهد و مشهود. چشم آن ستمكاري كه اعمال دست و زبان و جوارح خود او را در خاطرش مي سپارد: و هم علي ما يَفعَلون بِالمؤمنين شهود.
بالاتر از همه شهادت و بينايي ماكل آسمانها و زمين كه هر چشمي از او نور و بينائي دارد و زير فرمان او هستند : وَ هُوَ علي كل شي ءٍ شَهيد:همة اينها شهود و گواهان حقّند.[11]
متن ذيل، تفسير عمومي آيات 1 تا 9 سورة بروج مي باشد:
مؤمنان در برابر كوره هاي آدم سوزي، مي دانيم مسلمانان مكه در آغاز سخت در فشار بودند، و دشمنان هر گونه شكنجه را بر آنان روا مي داشتند و همانگونه كه در شرح محتواي سوره گفتيم هدف از نزول اين سوره، هشداري است به اين شكنجهگران كه سرنوشت اقوام مشابه خود را در گذشتة تاريخ به خاطر بياورند.
از سوي ديگر تسلّي و دلداري و تقويت روحية مؤمنان نخستين است و درسي است براي همة مسلمانان در طول تاريخ.[12]
نكته ها:
1- اصحاب اخدود چه كساني بودند، گفتيم اخدود به معني گودال بزرگ يا خندق است، و منظور در اينجا خندق هاي عظيمي است كه مملو از آتش بود تا شكنجه گران مؤمنان را در آن بيفكند و بسوزانند.
در اينكه اين ماجرا مربوط به چه زمان و چه قومي است و يا اينكه يك ماجراي خاص و معين بوده و اشاره به ماجراهاي متعددي از اين قبيل مناطق مختلف جهان است، در ميان مفسران و مورخان گفتگو است.
معروفتر از همه آن است كه مربوط به «ذونواس» آخرين پادشاه حمير در سرزمين يمن است. توضيح اينكه «ذونواس» كه آخرين تو از سلسلة گروه حمير بود به آيين يهود در آمد و گروه حمير نيز از او پيروي كردند.
او نام خود را يوسف نهاد و مدتي بر اين منوال گذشت،سپس به او خبر دادند كه در سرزمين نجران در شمال يمن هنوز گروهي بر آيين نصراني اند، هم مسلكان ذونواس او را وادار كردند. كه اهل نجران را مجبور به پذيرش آيين يهود كند. او به سوي نجران حركت كرد. و ساكنان آن جا را جمع نمود و آيين يهود را بر آنان عرضه داشت و اصرار كرد، آن را پذيرا شوند ولي آنها ابا كردند، حاضر به قبول شهادت شدند،اما حاضر به صرف نظر كردن از آيين خود نبودند . ذونواس دستور داد خندق عظيمي كندند و هيزم در آن ريختند و آتش زدند، گروهي را زنده زنده به آتش سوزاند و گروهي را باشمشير كشت و قطعه قطعه كرد به طوري كه عدد مقتولين و سوختگان در آتش به بيست هزار تو رسيد، بعضي افزودند در اين گيرودار ، يك تن از نصاري نجران فرار كرد و به سوي روم و دربار قيصر شتافت، و از ذونواس شكايت كرد و ياري طلبيد، قيصر گفت، سرزمين شما از من دور است امّا نامه اي به پادشاه حبشه مي نويسم كه او مسيحي است و همساية شما. از او مي خواهم شما را ياري دهد. سپس نامه اي نوشت و از پادشاه حبشه انتقام خون مسيحيان نجران را خواست . مرد نجراني نزد سلطان حبشة نجاشي آمد، و نجاشي از شنيدن اين داستان، سخت متأثر گشت و از خاموشي شعلة آئين مسيح(ع) در سرزمين نجران افسوس خورد و تصميم بر انتقام شهيدان را از او گرفت.
لشكريان حبشه به جانب يمن تاختند . در يك پيكار سخت ذونواس را شكست دادند. و طولي نكشيد كه مملكت يمن به دست نجاشي افتاد . بعضي از مفسران نقل كرده اند طول آن خندق 40 ذراع و عرض آن 12 ذراع بوده ماجراي فوق به صورت هاي متفاوتي در بسياري از كتب تفسير و تاريخ آمده . از جمله مفسر بزرگ طبرسي و ابوالفتوح رازي و فخررازي، در تفسير كبير و آلوسي در روح المعاني و ابن هشام در سيرة خود و جمعي ديگر آوردند . از آنچه بالا عنوان شد، روشن مي شود، كه اين شكنجه گران بي رحم سرانجام به عذاب الهي گرفتار شدند و عذاب قيامت نيز در انتظار آنان است. و مصداق عذاب الحريق اين جهان نيز دربارة آنها تحقق يافت.