مقاله بررسی تاريخچه مسجد جامع بروجرد
دسته بندي :
علوم انسانی »
تاریخ و ادبیات
مقاله بررسي تاريخچه مسجد جامع بروجرد در 32 صفحه ورد قابل ويرايش
تاريخچه مختصر مسجد جامع بروجرد
شهرستان بروجرد كه در سي وسه درجه و پنجاه دقيقه عرض و چهل و هشت درجه و سي و شش دقيقه طول جغرافيايي قرار گرفته و از سطح دريا هزار و ششصد و هفتاد پنج متر ارتفاع دارد. از شمال محدود است به ملاير، از جنوب به لرستان و بختياري، از غرب به الشتر و چغلوندي و از شرق به سربند و اراك و در گذشتة بخشي از عراق عجم بشمار ميآمده.
طبق نوشته متون تاريخي، بروجرد داراي دو جامع عتيق و حديث بوده و بعلت فرهنگ خاص گذشته كه مذهب از عوامل مهم و تعيين كننده بيشتر روابط اجتماعي بوده، كه وجود خاص گذشته كه مذهب از عوامل مهم و تعيين كننده بيشتر روابط اجتماعي بوده، كه وجود مسجد جامع در هر محلي، بعلت اقامه نماز خصوصاً از روستاهاي اطراف جهت تهيه مايحتاج روزمره خود يك نوع مبادلات تجاري در كنار مساجد بوجود آمده كه نهايتاً باعث شكل گيري مراكز اقتصادي در اين محلها را نموده و بمرور زمان به آن افزوده شده و بافت معماري با مركزيت مساجد جامع شكل گرفته و اين مراكز اغلب شروع و تداوم و تكامل و شكلگيري مراكز اقتصادي در اين محلها را نموده و بمرور زمان به آن افزوده شده و بافت معماري با مركزيت مساجد جامع شكل گرفته و اين مراكز اغلب شروع و تداوم و تكامل و شكل گيري شهرهاي قديمي، ميباشند كه در فراز و نشيبهاي زمان دستخوش تغييراتي شده و يا در زمانهاي خاص به دلايل مختلف، محل قديميتر مطرود و محل جديدي بجاي آن ساخته شده است.
در مورد اينكه بناي اوليه مسجد در چه زماني و توسط چه كسي بنيان گذاشته شده اطلاع دقيق و مستندي در دست نيست ولي قدر مسلم اينكه قبل از احداث مسجد در اين محل، باستناد يافتههاي باستانشناسي در سال 1363، مشخص شده مسجد بر روي زمين بكر پايهگذاري نشده و قبل از احداث، در اين محل زندگي ميشده كه بعلت محدوديت ترانشهها، با بقاياي معماري برخورد نشد ولي لايههاي تمدني، كاملاً روشن و مشخص بوده، بنابراين مسجد جامع در يكي از قديمي ترين مناطق بروجرد واقع است. در آن روزگار مردي امير و اديب بنام حموله بن علي البروجردي در شهر خود حكمران و وزارت آل عجل را نيز گردن نهاده بود، ابودلف را به شهر خود دعوت و براي ساختن مسجد جامع انديشيد و بهمراه هم كنار آتشكده ويران آن شهر رفته تا صلاحيت آن را از نزديك بنگرند، ابودلف پس از ديدن اظهار داشت هذا مسجد العتيق … »
1- شناخت گنبدخانه و تعميرات اساسي آن
پي ديوارهاي گنبدخانه از سنگ سياه مورق و سنگ لاشه با ملاط شفتته آهك ساخته شده، عمق پي نسبت به كف اوليه، حدود دو متر و ضخامتش حدود 330 سانتي متر ميباشد، و بر روي لايه خاك رس كه در همين عمق واقع است گذاشته شده كه در گمانه B در سال 1362 مشخص گرديد. از نظر استحكامي ضعفي در شالوده مذكور، ديوار گنبدخانه با ضخامت 270 سانتي متر گذاشته شده و فرم قرار گرفتن آن بر روي هر يك اضلاع عبارتست از، يك راهروي بزرگ در وسط و به فاصله حدود 175 تا 180 سانتي مت از طرفين، دو راهروي كوچكتر كه در ضلع جنوبي، بجاي راهروي بزرگ محراب و بجاي راهروهاي كوچكتر، دو طاقنما تعبيه شده، كه هم مسئله قرار گرفتن محراب در اين محل حل شده و هم از نظر قرينه سازي رعايت اصول شده باشد.
ارتفاع طاقبندي هشت گنبد، از روي ديوارهاي چهار جهت حدود 302 سانتي متر، و فرم تويزه هشت، يك رديف آجر نيمه بصورت رومي در بالا و در زير ان يك رديف بصورت طاق پر زده شده و مجموعاً ضخامت تويزههاي هشت حدود 35 سانتي متر و عمق آنها روي اضلاع اصلي 9 رگه آجر (55 سانتي متر) كه چهار رگه در نما مشخص و پنج رگه داخل ديوار ولي در كنجها حدود 180 سانتي متر، يعني درست تا گوشه گنبد خانه و معادل عمق فيلپوشهاست.
مسئله قابل توجهي كه براي هر بيننده در نگاه اول قابل تشخيص اسيت اينكه وروديهاي اصلي روي اضلاع شرق، غرب و شمال هركدام داراي دو تويزه متفاوت و مجزا از يكديگر ميباشند، از فرم آجركاري نماي داخلي چنين به نظر ميرسد كه تويزه فوقاني زمانيكه كف را بالا آوردهاند بصورت تزئيني، در آجرهاي نما تراشيده شده، در حين تعمير هشت و شانزده، از داخل روزنهاي فوقاني آنها، گمانههائي زده شده و مشخص شد اين تويزهها در عمق ديوار ادامه داشته و نماي بيروني آنها، نمائي است دستخورده و غير اصلي كه در تعميرات شكل درنماي طاقهاي وروديها اعمال شده، اما طاق زيرين ممكن است به دو دليل ساخته شده باشد:
الف: زمانيكه كف بالا آورده شده، طاق اوليه بسيار كوتاه و ناهماهنگ با بنا بوده كه طاق زيرين در داخل طاق اوليه زده شده تا هماهنگي از نظر طول و عرض ممكن است در اثر ضعفي كه مشاهده شده، طاق داخلي را بعنوان تقويت كننده، استفاده و در داخل طاق اوليه زده باشند، كه به نظر ميرسد مورد اول معقولتر باشد، اما مسئله قابل ذكر اينكه، اگر سطح مقطع دو طاق مذكور را در نظر بگيريم، فرم اجراي طاق فوقاني بصورت رومي و طاق زيرين بشكل طاق پر است، كه در نماي طاق زيرين، با نماسازي كه انجام شده و به اندازه ضخامت يك آجر است، طاق رومي زده شده كه هماهنگ با قسمت فوقاني باشد.
اما چگونگي فرم ساختماني از بيرون، به علت پوشيده بودن سطوح بيروني چهار جفت، و ساخت گنبد جديد بر روي گنبد آجري در سالهاي اخير، دقيقاً روشن نيست. ولي از حد بام شبستانهاي طرفين كه تداوم پاگرد هشت ضلعي پاگرد گنبد ميباشد.
مسئله مهم ديگري كه در ضمن تعمير، با آن برخورد شد، قسمتي از نماي آجري بيروني شانزده، بر روي ديوار گنبد خانه باقي مانده بود كه دقيقاً مربوط به دورههاي قبل است كاربندي بوسيله چوبها و الوراهائي به بدنه گنبد الحاقي و يا بهتر بگوئيم الصاق شده، اين بقاياي يافت شده در زير ديوار پاگرد فعلاً پنهان است و مشخص مينمايد كه شانزده قبلي در سطحي بالاتر از شانزده فعلي قرار داشته و از نظر كار كاملاً متفاوت با شانزده فعلي است.
همچنين ساق گنبد كه بصورت معقلي تزئين شده كه وجود اين گنبد علاوه بر اينكه نفعي نداشته ضرر و زيانهائي بسيار، متوجه بنا نموده كه اهم ان به شرح ذيل است:
1- احداث گنبد الحاقي بنحوي است كه پاكار قوس گنبد بر روي قسمت فوقاني ساق گنبد اوليه سوار شده و عملاً وزني در حدود دويست تن، بر روي پايههاي گنبد خانه تحميل نموده كه با توجه به ضعفهاي ايجاد شده در پايهها، مرمت مشكلات بيشتري را باعث شده.
2- مصالح بكار رفته در گنبد جديد الاحداث ، آهن و سيمان و آجر و كاشي است كه با توجه به مصالح گنبد اوليه، علاوه بر سنگيني، بيشتر ناهمگون و ناآهنگ است و موجب عدم تطابق در انقباض و انبساطهاي و همچنين موجب نارسائيهائي در كاربرد آنها شده است و خصوصاً كاشيهاي سطح گنبد كه از نوع نامرغوب ميباشد پوسته نموده و شكسته و باعث ايجاد تركهائي در سطح گنبد شده و زمستان در اثر بارش برف و باران و يخبند آب به گنبد زيرين نفوذ نموده و با وجود پايههاي آجري و سيماني در حد فاصل دو گنبد آب در بين آنها جمع شده و به گنبد زيرين نفوذ نموده و باعث پوسيده شدن ملاط و آجرها گشته و نهايتاً ضرر و زيان زيادي به گنبد آجري زير وارد نموده است.
3- دراثر رطوبت موجود در حد فاصل دو گنبد، و ايجاد تركيبات شيميايي و اكسيد شدن آهنهاي مصرف شده موجب گرديده كه آهنهاي موجود بصورت ورقه ورقه با قطرهاي دو تا سه ميليمتر شده و در حد فاصل دو گنبد ريخته شود، كه در اثر تداوم باعث ريزش گنبد كاشي خواهد شد.
4- براي استوار نمودن آهنهاي اسكلت گنبد، آهن هائي بصورت پايه به آنها متصل و بطرف مركز گنبد زيرين هدايت شده كه گويا طوقي فلزي در رأس گنبد آجري گذاشته و طرف ديگر پايهها را به آنها متصل نمودهاند.
5- بر روي گنبد آجري ز يرين، مقدار زيادي بتون (با حداقل با ضخامت شصت سانتي متر) ريخته شده كه علاوه بر سنگيني و وزني كه به گنبد آجري تحميل نموده، مانع تبخير رطوبت حاصله در گنبد زيرين شده در نتيجه ضعف بيشتري متوجه گنبد نموده است.
6- گنبد اجري قديم و ساق گنبد كلاً در زير لايه بسيار ضخيم و ناهنجار كه فوقاً ذكر شد داشته باشيم، به حداقل ممكن رسانيده و دسترسيي به پوسته بيروني گنبد و ساق گنبد را از بين برده است.
كتيبه و خط نوشتههاي مسجد جامع
قديمي ترين خط نوشتهايكه در مسجد جامع بروجرد ديده ميشود، كتيبهاي است كه در جبهه جنوبي گنبد خانه، بالاي محراب بخط كوفي گلدار، نقش بسته و قسمتي از آن در دورههاي بعد، جهت ساخت محراب، تخريب و قسمتي هم در زير گچبري محراب باقي است.
متن آنچه كه قابل رؤيت ميباشد چنين است:
بسم الله الهم اغفر امر هذالقبه الصدر الاجل مجدالدين ح… ابوالعز محمد بن طاهربن سعيد اطال الله بقائه.
اين كتيبه فاقد تاريخ ميباشد، جهت شناسائي آن و تعيين زمان سعي شد. ابوالعز محمد بن طاهر بن سعيد شناخته شود، كه براي وي آرزوي طول عمر شده، بنابراين در زمان ساخت و نصب كتيبه وي زنده و در مصدر كار بوده است، جهت شناسائي او بررسي و تحقيق كوتاهي صورت گرفت كه نتيجه آن به اين شرح ميباشد:
نهمين پادشاه سلجوقيان مسعودبن محمد بن ملكشاه بن الب ارسلان بن جعفر بيك بن ميكائيل بن سلجوق، برادرزاده سلطان سنجر سلجوقي، حاكم بر خطة غرب ايران بوده، در بدو امر خليفه المستر شد با حكومت مسعود مخالف بود و با برادرزادهاش داود نظر موافق داشت. از اين جهت خليفه براي سركوبي مسعود لشگري فراهم آورده و راهي عراق عجم و كردستان شد، تاريخ گزيده در مورد اين لشكركشي اينطور شرح ميدهد: “ خليفه المستر شد بقصد سلطان مسعود و سلطان بقصد خليفه عزم رزم همديگر كردند، در حدود دينور فريقين بهم رسيدند، جنگ رفت هزيمت بر لشگر خليفه افتاد و خليفه بر دست سپاه سلطان گرفتار شد، بظاهر مراغه ملاحده او را بدرجه شهادت رسانيدند، چنانكه ذكر رفت سلطان بعد از آن ببغداد شد، راشد خليفه ازو منهزم شد و بر در اصفهان او نيز ب دست فدائي ملحد شهيد شد و سلطان مسعود حكومت خود را در منطقه غرب مستحكم و رقيب را از ميدان بدر برد.
اكنون با عنايت به توضيحات فوق مروري ميكنيم بر كتيبه كوفي گنبد خانه:
“ بسم الله الهم اغفر امر هذالقبه الصدر الاجل مجدالدين … ابوالعز محمد بن طاهر بن سعيد اطال الله بقائه”
با توجه به متن كتيبه، كه براي باني گنبد طلب آمرزش نمود. و در آخر كتيبه،آرزوي طول عمر، مطالب ذيل قابل بررسي و توجه ميباشد.
1- قسمت ريختگي و تخريب شده كتيبه، ارتباط قسمت اول و آخر كتيبه را قطع كرده، اما اگر به روال معمول زمان (سلجوقيان) توجه كنيم، كه در اينگونه نوشتهها اعم از كتيبهها يا اسناد مكتوب زمان، اول سپاس و نام پروردگار، بعد طلب مغفرت و آمرزش براي فرد يا افراد، و در پايان آرزوي طول عمر يا دعا و در نهايت و خاتمه، گاهي تاريخ و زمان صدور فرمان يا دستور ذكر ميشده، كه كليه مراحل و موارد فوق در اين كتيبه مراعات گرديده، به استثناي تاريخ كتيبه كه نوشته نشده، بنابراين، روش و سبك نوشته، همان سبك زمان سلجوقيان ميباشد و از نظر فرم و شكل و خط (كوفي گلدار) نيز كاملاً مشابه خطوط اين زمان است.(نقشه 11)
2- موضوع ديگر اينكه، در كتيبه صحبت از باني گنبد است، نه مسجد، بنابراين بنظر ميرسد كه عزالملك هم به تقليد ازاسلاف خود، گنبدي در مسجد جامع اضافه كرده (و شايد نوسازي و بازسازي كرده باشد) ولي قدر مسلم اينكه قبل از ساخت گنبد، مسجد جامع اضافه كرده (و شايد نوسازي و بازسازي كرده باشد) ولي قدر مسلم اينكه قبل از ساخت گنبد، مسجد جامع وجود داشته ، كما اينكه شواهد يافت شده نيز، تأييد همين نظر است.
3- نصب بكتيبه همزمان با صدارت ابوالعزمحمدبن طاهر بن سعيد (عزالملك البروجردي) بوده، و همانگونه كه قبلاً ذكر شد، پس از كمال الدين محمد الخازن كه در شوال سال 533 با توطئه ؟؟؟؟ بقتل رسيد وي بوزارت رسيده بود، اما پايان كار وي مانند بيشتر وزرا و امراي مشابه ميباشد كه قرباني دسايس و توطئه يكديگر شدهاند.
بعد از كتيبه كوفي، قديميترين خط نوشتة موجود در مسجد جامع، سنگ نوشته سر در ورودي غربي ميباشد. در اين سنگ نوشته نيز توضيح مختصري ضروري است. در تواريخ نوشتهاند شاه عباس اول دوبار به بروجرد سفر كرده، بار اول در سال 1002 و بار دوم در سال 1005 ه.ق، كه در هر دو مورد جهت سركوبي شاهورديخان لر، حاكم لرستان بوده ، ولي بموجب سنگ نوشتة مذكور مشخص ميشود كه وي حداقل سه بار به اين شهرمسافرت كرده كه در سال 1022 سفر سوم وي بوده است. متن سنگ نوشته مذكور به اين شرح است:
فرمان همايون اشرف اقدس ابوالمظفر شاه عباس بهادر خان شرف نفاذ يافت: آنكه چون ممالك محروسه از نزول مرفه الحالند شفقت و مرحمت شاهنامه نيز دربارة رفع نزول بروجرد از لوازم شمرده، بتاريخ سنه اثني و عشرين و الف” 1022
كه در اين سنگ نوشته دستور داده ميشود، همراهان شاه به شهر وارد نشوند، و دليل آن چه بوده، دقيقاً روشن نيست، چون معمولاً ورود ؟؟؟ به شهر همراه با هرج و مرج و جور و ستم و ظلم و زور به اهالي شهر ميشده و مخصوصاً در اينمورد خاص، شاه دستور عدم ورود سربازان را به شهر صادر نموده است.