مقاله بررسی افق هاي آينده خط مشي گذاري عمومي
دسته بندي :
علوم انسانی »
مدیریت
مقاله بررسي افق هاي آينده خط مشي گذاري عمومي در 25 صفحه ورد قابل ويرايش
تعريف خط مشي :
زندگي انسان امروز از هر سو با خط مشي هاي عمومي پيوند خورده است و هر لحظه از زندگي او به گونه اي با خط مشي هاي عمومي ارتباط دارد. مسائلي چون آلودگي محيط زيست، بهداشت عمومي، آموزش، امنيت جامعه، ادامه خدمات عمومي و بسياري مسائل ديگر همه در متن خط مشيهاي عمومي قرار دارند.
خط مشي عمومي در برگيرنده اجزائي است كه اصطلاحاً هدف، محتوا و اثر ناميده ميشود هدف به مقصدي گفته مي شود كه خط مشي عمومي براي نيل به آن شكل ميگيرد.
براي مثال ممكن است «هدف» حل يك مشكل عمومي باشد. محتوا به بخشي از خط مشي اطلاق ميشود كه لذا انتخاب گزينه مطلوب به دست مي آيد؛ يعني محتوا همان طريقي است كه ما را به هدف ميرساند؛ براي مثال كاهش عوارض گمركي كالا ، محتواي خط مشي اتحاذ شده براي حل مشكل واردات كالاهاي مورد نياز جامعه است. اثر يا نتيجه خط مشي نيز بر تغييراتي كه به سبب اجراي خط مشي حادث مي شود دلالت دارد.
در جستجوي دانش جديد خط مشي گذاري:
قرن بيست يلكم براي بشر لذا اهميت ويژه اي برخوردار خواهد بود، فزوني جمعيت در پارهاي از نقاط عالم ، نوآرويهاي فني. دگرگوني ارزشها، تغيير مرزهاي سياسي، اقتصادي و استراتژيك جهان اين را به صورتي مقطعي متمايز در تاريخ معاصر در خواهد آورد.
در قرن بيست و يكم انسان به قرن دگرگونيهاي فزاينده گام مينهد و با مسائل پيچيده تر و مشكل تري روبرو خواهد شد. براي روياروئي با قرن جديد نياز به تصميم ها و خط مشيهاي جديد و پيچيده است و اگر نظام سياست گذاري نتواند خود را با پيچيدگيها و تغييرهاي زمان هماهنگ كنند، چيزي جز زيان نصيب ما نخواهد شد.
مسائل سياسي، اقتصادي و فرهنگي پيچيده اي اطراف ما را گرفته است و سرعت تحولات و تغيرات محيطي بيشتر از آن است كه به تصور در آيد. پيچيدگي و تحول و سرعت به همراه ارتباطات جهاني كه امروزه كشورها را در مي نوردد. خط مشي گذاران با مسئوليتي خطير ربوبرو ساخته است، آنان براي تصميم گيري در چنين فضائي بايد مجهز به ابزارها و شيوه هاي جديد باشند. و براي تحقق اين هدف بايد دانش جديدي را در خط مشيگذاري بنياد گذارند.
ويژگيهاي دانش جديد خط مشي گذاري:
1- پرهيز از شيوه هاي تحصلي:
در هر دانش جديد خط مشي گذاري بايد ضمن توجه به اصول علمي از واقعيتها نيز غافل نباشيم. خط مشي گذاران نيايد ذچار اين اشتباه شوند كه روشهاي تجربي اثباتي، راه حل تمام مسائل را به آنها ارزاني ميدارد. روشها تابع مسائلند نه مسائل تابع روشها.
در خط مشي گذاري دقت هاي تحصلي ما را دچار اشتباه مي كند. زيرا تمامي مسائل قابل حس به وسيله تحصلي نيست. و اين نكته اي است كه در اين ضرب المثل بخوبي بيان شده است «بهتر آن است كه به نتيجه اي درست برسيم تا آنكه دچار خطا شويم»
در دانش جديد خط مشي گذاري بايد نوعي شيوه هاي اكتشفافي، ابداعي به جاي شيوه هاي عقلاني بكار گرفته شود.
2- پاسخگوئي به محيط متغير و شكل دادن به آن:
دانش جديد خط مشي گذاري بايد بر مبناي رابطه متقابل با محيط طراحي شود. در رويارويي با محيط متغير بايد از قبل آمادگي داشت و ضمن پاسخ به محيط، در صورت لزوم، آنرا به نفع خود شكل داد. مقابله فعال و متناسب با محيط از ويژگيهاي دانش جديد خطي مشي گذاري است كه به ما قدرت ميدهد تا رابطه تعاملي موثري را با محيط متغير خود داشته باشيم.
3- توجه به تجربه هاي تاريخي اما اسير نشدن در گذشته ها:
در دانش جديد خط مشي گذاري سازماندهي بايد به گونه اي باشد كه از گذشته و تاريخ سر مشق بگيريم. اما از تغييرها و تحولهاي زمان نيز دور نمانيم. آينده بطور قطع مانند گذشته نيست اما رشته هائي كه آينده را به گذشته وصل مي كند بسيار قوي و مستحكمند. ما مي توانيم آينده را با توجه به گذشته بسازيم. در حالي كه ممكن است آنچه را ساخته ام با گذشته بسيار متفاوت باشد
4- حداكثر سازي موفقيت و حداقل سازي شكست :
دانش جديد خط مشي گذاري در پي حداكثر سازي احتمال موفقيتها و حداقل ساختن احتمال شكستهاست. بايد وقايع نامطلوب شناسائي شده و تلاش شود كه از آنها تا حد امكان دوري شود. و در مقابل رويدادهاي مطلوب تعريف و تعين شده و كوشش شود كه به آنها دسترسي يابيم. بنابراين در اين ميان مسئله را شناخت وقايع و تعيين ميزان احتمال وقوع آنها از اهميت فراواني برخوردار است. خلاقيت و ذهن پويا بيشتر از محاسبه ها و سنجشهاي كمي ما را در اين زمينه ياري مي دهند.
5- اقتضاني بودن شيوه هاي خط مشي گذاري:
مطلق گرائي در خط مشي گذاري شيوه اي كار ساز نبود. و بايد با توجه به شرايط و مقتضيات اقدام به انتخاب مدل نمود. در برخي موارد بهتر آن است كه با تغييرهاي جزئي به وضع خط مشي پرداخته و از تغييرهاي وسيع خودداري كرد. در پاره اي موارد لازم است كه به تغييرهاي عمده و اساسي دست زد. و براي حل مسئله قاطعانه اقدام كرد. به عبارت كلي تر شرايط مختلف شيوه هاي متفاوت خط مشي گذاري را مي طلبد. بنابراين در نظريه جديد خط مشي گذاري بايد انعطاف پذيري در حدي باشد كه مدلها بتوانند خود را با شرايط ناسازگار هماهنگ كنند.
در نظريه هاي جديد پويائي بايد جاي ايستائي را بگيرد و انعطاف جايگزين دشواري ها و سختي شود.
6- توان روياروئي با پيچيده گيهاي گسترده:
مسائل امروز نسبت به گذشته بسيار پيچيده ترند و سياست گذاري بايد توان روياروئي با اين پيچيدگيها را داشته و عمق آنها را درك كند. رو به مسائل كه ساده مي نمايد و درك آن به سهولت امكان پذير است، نبايد ملاك تصميم گيري قرار گيرند، بلكه بايد به عمق مسائل برداخته شود و تصميمها با دورنگري و نظريه پيچيده گيهاي عمقي گرفته شوند قطعي نبودن و احتمال بودن وقوع نتيجه هاي مورد نظر يكي از پيچيدگهاي مسائل تصميم گيري امروزها مي باشند. ذهن انسان يا راي روبرو شدن با اين عدم اطمينانها را نداشته و بايد به كمك شيوه ها و روشهاي علمي و آماري و اتكا به نظامهاي اطلاعاتي به آنها چيره شود.
7- پاسخگو بودن در موقعيتهاي بحراني:
بحرانها وقايعي غيره منتظره و بيشتر غيره قابل پيش بيني هستند كه بايد براي آنها به سرعت تمصيم گيري شود. امروزه در مورد مديريت بحران كه در واقع همان تصميم گيري در مواقع بحراني است بحثهاي علمي فراواني تر جريان است. اما بيشتر اين تلاشها با هدف حفظ وضع موجود انجام مي گيرند.
در حالي كه دانش جديد خط مشي گذاري بايد بتواند در مقابل بحرانهاي آتي نيز قدرت پاسخگوئي داشته باشد . و قبل از وقوع بحران به مقابله با آن برخيزد. سرعت بخشيدن سازگار تصميم گيري در مواقع بحراني و داشتن برنامه هائي از پيش تعيين شده براي موقعيتهاي اضطراري از زمره توصيه هاي است كه براي خط مشي گذاري در شرايط بحراني ادامه مي شوند.
8- گرايشهاي سياسي در خط مشي گذاري:
واقعيتهاي سياسي بايد در خط مشي گذاري منعكس شوند . اين واقعيتها به عنوان محدود كنند. بلكه در مقام هدايت كننده خط مشيها عمل مي كنند و راهنماي سياستگذاران هستند.
بنابراين در دانش جديد خط مشي گذاري تعبيه سازو كاري كه امكان آگاهي از سياستها در زمينه مرتبط را فراهم مي كند ضروري است. خط مشي گذاران ضمن توجه به واقعيتهاي سياسي نبايد در سياستها غرق شده و اشراف خود را نسبت به موضوع از دست بدهند.
خط مشي عمومي تطبيقي:
خط مشي عمومي تطبيقي به معناي مطالعه چگونگي، علت و نتيجه موردنظر از وضع خط مشيهاي دولتي در سطح كشور مي باشد. در يك تلاش عمده تحقيقاتي در زمينه خط مشي و سياست تطبيقي چهار رشته مستقل مورد تاكيد قرار گرفته و نشان داده شده كه توجه خاصي به ادبيات موضوع وجود دارد. رشته هاي چهارگانه عبارتند از خط مشي محيطي، خط مشي آموزشي، خط مشي اقتصادي، و خط مشي اقتصادي، و خط مشي اجتماعي. محققين علاوه بر آزمون وضعيت هر يك از چهار زمينه مزبور، به موضوعاتي مانند استراتژي، روش شناسي، و كاربري اين رشته ها نيز اشاره كردند و در مورد نتايج گذشته و جهت گيري آينده اظهارنظر نمودند. هرچند هويت متفاوت خط مشي عمومي تطبيقي به سرعت شكل گرفت و نمايان شد، ليكن اين رشته عملي از اهميت بالايي برخوردار است. محققين خط مشي عمومي تطبيقي سعي دارند با معضل عوامل ميان فرهنگي كنار بيايند. البته در اين مورد خاص جهت حركت از عرصه هاي آشناتر آمريكايي و اروپايي به طرف كشورهاي در حال توسعه بوده است و بالاخره اين ابهام وجود دارد كه آيا خط مشي عمومي تطبيقي به مقايسه حكومت ها مي پردازد و يا در سطح كلي از يك روش شناسي تطبيقي براي تحليل هاي خط مشي عمومي استفاده ميكند.
الگوي اقتضايي:
عصر سيستمها و گرايش به كل نگري و پرهيز از جزء نگريها، در عصري كه توفيق در گرو شناخت محيط هاي گوناگوني مي باشد.
كه ما را از هر سو احاطه كرده است و در عصري كه تحول و تغيير بگونه اي فرآيند همه جا را فرا گرفته است؛ ارائه يك شيوه و الگوي خاص براي خط مشي گذاري كه قادر باشد در اين شرايط متغير و متحول و در برابر نفوذ محيط هاي مختلف و متنوع موجود پاسخگو و كارساز باشد، غير عملي است. در چنين احوالي بايد از مطلق گرايي پرهيز كرد و به دنبال الگوهايي بود كه در شرايط متغير امروز بتوانند از طريق بلفيق و تركيب و با انعطاف پذيري كافي، به نيازهاي ما پاسخي مناسب و درخور بدهند.