مقاله بررسی اصول و مباني تربيت بدني
دسته بندي :
علوم انسانی »
تربیت بدنی
مقاله بررسي اصول و مباني تربيت بدني در 22 صفحه ورد قابل ويرايش
اصول ومباني تربيت بدني
ضروري ترين پديده اي كه به معناي كامل بايد شناخته شود انسان است وبدون شناسايي صحيح وكامل انساني دستيابي به اهداف واقعي وضروري وحقيقي تربيت بدني مقدور نخواهد بود شناخت انسان از دوطريق ميسر است
الف) ازطريق انسان (علم )
ب) از طريق خالق انسان (وحي)
موضوع كار وبي تربيت انسان است و او از طريق جنبةحركتي وبدني انسان به تربيت او مي پرداز پس بايد به ويژگي هاي او و نيازهاي مادي و معنوي او،اهداف وغايت او آگاهي كافي داشته باشند. انسان به معناي انس يا خو گرفتن مي باشد قديمترين تعريف در مورد انسان به حيوان ناطق كه توسط سيبويه تعريف شده است ( انسان حيوان ناطق است)
ابن سينا: انسان با وجود جاندار بودنش سخنگو نيز است.
درمورد پيدايش روح دو تعريف وجود دارد: 1- روح موجود ي كاملاً مجرداست كه قبل از تعلق ارتباط با بدن به همين شكل وجود داشته وسپس به بدن مادي پيوستگي وتعلق يافته است .
2ـ نظريه ديگر نفس وروح با پيدايش بدن وجنين آغاز مي شود و مراحل وجودي وتجردرا از ضعف به شدت طي مي كند تا به تجرد عقلاني برسد بس رابطه متقابل روح وبدن عميق و داراي ريشه هاي فلسفي مي باشد وبدن مثل ابزار ي حرف تلقي نمي شود تأثير متقابل او حياتي وحالات روحي بر بدن وهمچنين تآثير ويژگي هاي جهاني براوحيات وحش به دست خواهد آمد.
ويژگي هاي اصلي انسان
1- علم و آگاهي
2- ميل يا گرايش
3- اختياريا آزادي
4- قدرت يا توانايي
5- تحول پذيري شخصي
الف)علم وآگاهي دونوع داريم
1- حضوري :خود آگاهي يا علم انسان به ويژگي هاي روحي ، قواي جسمي ، انديشه هاي خودآگاهي.
2- اكتسابي : علم ما به جهاني پيرامون را شامل شود، آسمان ،زمين ،و…..
ب)ميل وگرايش انسان ؛يكي ديگر از ويژگي هاي روحي انسان تمايلات يا گرايش هاي متنوع است تمايلات وگرايشات گوناگون در انسان منشأ رفتارهاي متفاوت است وهيچگونه فعل ارادي از انسان بدون انگيزه رواني صادر نمي شود.
مشخصات ميل وگرايش :
1- ميل اساساً موتور محرك در افعال ارادي حيواني وانساني است
2- ميل شعوري آگاهانه است و مانند ميل طبيعي فقط كشش ناآگاهانه نيست.
3- ميل شعوري همراه اراده واختيار است
4- اهداف همواره بر اساس اميال شكل مي گيرد تا ميل به علم نباشد تحصيل علم هدف قرار نمي گيرد.
اصالت فطرت وگرايش هاي انساني :
خداگرايي وتعلق قلبي به ماوراي طبيعت بويژه دين، فطري و ذاتي انسان است گرايش فطري داراي ويژگيهاي زير مي باشد.
1- در همه افراد بشر وجود دارد
2- درهمه ادوار تاريخ وجود دارد
3- در همه محيطها واقوام وجوامع به چشم مي خورد
4- قابل سلب ونفي كلي از انسان نيستند.
5- عوامل خارجي در اصل وجود وعدم آن تأثير ندارد ولي در فعليت وعدم فعليت ولذت ضعف آن نقش دارد.
ج)اختيار و آگاهي :يكي از ويژ گيهاي بشر اختيار و آزادي وقدرت انتخاب گري است اساس تكليف صواب، عقاب، زشتي وزيبايي ، زيبايي اخلاقي ومسئوليت انسان به اين ويژه گي وابسته است . مانند كسي است كه در باغي محصور است ولي در آنجا براي انتخاب ميوه وگلهاي متنوع آزاد ومختار است.
د) قدرت وتوانايي : هرگونه نيروكه بتواند مبدأ يا منشأكار يا اثري شود.
الف)قدرت مادي
ب)قدرت غير مادي
قدرت مادي انرژي يا نيرويي كه موجود در برخي اجسام است كه مي تواند منشأ ومبدأ حركت شود كه هم در انسان و هم در غير انسان وجود دارد مثل قدرت مغناطيسيآهنربا وقدرت موجود در آنتي بيوتيك ها قدرت غير مادي كه هرگونه نيروي غير مادي را شامل مي شود نظير قوا وكنييات گوناگون نفساني
تربيت بدني در قرون وسطي:
درفاصله بين قرون پنجم تاشانزدهم ميلادي (16-5 م) اروپا دوران سياهي را از نظر علم و دانش ، تعليم و تربيت و اقتصاد ، پشت سر گذاشت كه به قرون وسطي (سالهاي سياه) معروف است. اروپاي قرن دهم فقير، توسعه نيافته و كم جمعيت بود، فقر تنگدستي و بي توجهي به مسايل بهداشتي، حد متوسط عمر فقط 30 سال بود سفركردن و ارتباط مردم با يكديگر معمول نبود. تعداد كساني كه در مدت عمر خود 15 كليومتر از زادگاه خود دور شده وبجاي ديگر سفر كرده بودند از صدي بيست مردم كمتر بود. مردم اروپاي غربي از سه طبقه تشكيل مي شدند. فئودالهاي بزرگ ،روحانيون ، روستائيان.
دهقانان وصنعت گران مطلقاً سواد نداشتند . امپراطور هانري چهارم را تنها به دليل خواندن ونوشتن مي ستودند، كليسا به روحانيون نياز داشت كه بتوانند بخوانند و بنويسند لذا پي قرون متمادي تعليم وتربيت در انحصار روحانيون بود.
تربيت بدني در دوره پهلوي :
با روي كار آمدن رضاخان غرب گرايي سرعت بيشتري گرفت ، حرفهايي چون حذف روحانيت تغير شكل لباسها ملي و جايگزين انيفرمهاي فرنگي و كشف حجاب، اخذ تمدن فرنگي شتاب بيشتري مي گيرد لذا ورزش و تربيت بدني از چنين بلاي فرهنگي در امان نماند بطور يكي دراولين فعاليت انجمن تربيت بدني كاملاً خط وابستگي به غرب مشهور است.
اولين انجمن تربيت بدني بصورت رسمي و قانوني سال 1313 تشكيل شد رياست عالي آن را محمد رضا پهلوي به عهده داشت .مهمترين فعاليتهاي انجمن عبارت بودند از 1-تهيه كتب ومقررات ورزش وپيش آهنگي مدرن اروپايي براي ورزشكاران ايراني . 2- تربيت تعداد ورزشكار و مربي زير نظر ( گيبسون) كارشناس آمريكايي.3- تشكيل باشگاههاي ورزشي ، اردوهاي تابستاني وشركت در المپيك 1936 برلين .
سال 1317 اولين دانشرا تربيت بدني پسران داير شده كه پس از 3 سال تعطيل شد وبار ديگر كارخود را از سال 1320 آغاز كرد.
دراصفهان نيز رشته تربيت بدني از سال 1330 داير گشت.
دانشراي عالي نيز از سال 1335 رسماً دوره كارشناسي تربيت بدني را تأسيس نمود.
دانشكده علوم تربيتي دانشگاه تهران سال 45،46 ومدرسه عالي ورزش وابسته به سازمان تربيت بدني كه بعدها به دانشكده تربيت بدني وعلوم ورزش (دانشگاه تربيت معلم) موسوم گرديد و از سال تحصيلي 51-52 كار خودش را آغاز كرد و از سال تحصيلي 54-53 دوره كارشناسي ارشد تربيت بدني را دايركرد. دانشگاههاي جندي شاپور وگيلان نيز در سالهاي آخر دورةپهلوي به پذيرش دانشجو تربيت بدني مبادرت ورزيدند.
مختصري برتربيت بدني در عصر جمهوري الاسلامي:
1ـ توجه سازماني ومنطقي عميق به ورزش مستقل بانوان.
2-رعايت موازين اخلاقي وانساني در كليه شئون ورزش .
3- جلوگيري از بردگي ورزشكاران درنظام تبليغاتي تجار وسرمايه داران .
4-توسعه مراكز علمي وكاربردي براي آموزش مربيان تربيت بدني وهمچنين تأسيس دوره هاي كارشناسي ارشد و دكتري .
5- رواج مسابقات ورزش درسطوح مختلف سني متناسب با فرهنگ اسلامي .
1- احيا ورواج فرهنگ ورزش پهلواني.
2- اشاعه فرهنگ فتوت در بين جوانان از طريق اشاعه فرهنگ اصيل اسلامي.
شناخت اصول ومباني تربيت بدني:
كلمه اصول به معني اصل ، ريشه ها ، زير بنا و زير ساختهاي اصلي است در واقع اصول دو پديده اساس و بنيان آن پديده را تشكيل ميدهد،اصول يعني حقايق و واقعيتهايي كه به عنوان تعين روشها مورد استفاده قرار مي گيرد. اصول در علم فلسفه، دين و اعتقادات نقش بازي مي كند: (اصل بقاء ماده در فيزيك)مباني يعني مبنا، بناها و بنيان ها يا پي ها و شالوده ها و ساختمانها. در واقع مباني هر پديده يا علمي متضمن پايه ها، چهارچوب ، و ساختار اصلي آن علم يا پديده است.
تربيت به معني پرورش كه از كلمه عربي رب به معني پروردگار گرفته شده است . تربيت بخش مهمي از نظام آموزش و پرورش هرجامعه را تشكيل مي دهد. حركتي تكاملي وتدريجي است به منظورهدايت فردازآنچه هست به آنچه بايد بشود.
منابع اصول 1- اساسي ترين بخش منابع تربيت بدني هرجامعه نظام عقيده آن جامعه است (اعتقادات وباورها)
2-علوم انساني كه شامل تاريخ فلسفه،جامعه شناسي،روانشناسي،مردم شناسي، منابع درجه دوم را در تربيت بدني شامل مي شود.
1- علوم پايه بويژه ،زيست شناسي يا فيزيك يا فيزيولوژي علومي هستند كه مربي تربيت بدني را با ساختار مادي پيكر آدمي وقوانين حركت وكاركردهاي دستگاههاي مختلف بدني آشنا مي كند.
از جمله مشخصات اصول طبيعت جهاني بودن وجاودانه بودن است كه در ذات خود دارا مي باشد.
تغيرپذيري اصول:
دانشمندان اسلامي معتقدند برخي اصول تغير پذيرند وبرخي ديگر تغيير ناپذير، در اسلام دو دسته مقررات وجود دارد كه اول مقررات ثابت براساس آفرينش انسان و مشخصات ويژه او استوار است كه دين و شريعت اسلامي ناميده مي شود دوم مقررات قابل تغيير وجود دارد كه به جهت ومصالح مختلف زمان و مكان اختلاف پيدا مي كند.
تعريف مباني تربيت بدني : بررسي اصول وشالوده هايي كه از منابع ديني علمي وفلسفي در تربيت بدني استفاده مي شود.
موضوع اصولي ومباني تربيت بدني چيست : مبحثي است كه اساس و بنيان و ساختار و اهداف و ارزشهاي ورزش وتربيت بدني را مشخص مي كند.
تربيت بدني علمي مركب است از علوم :
فيزيولوژي ورزشي
طب ورزش
بيومكانيك : شناخت حركات بدني
حركات شناس : از نظر هنر و زيبايي شناسي حركات
- فلسفه تربيت بدني : تاريخ
- رشد و تكامل حركت
- تربيت بدني تطبيقي
- جامعه شناسي ورزش
- حركات اصلاحي :ضعف ها و مشكلات مختلف ساختار بدن را برطرف مي كند.
نقش تربيت بدني در تعليم و تربيت:
از آنجائيكه تربيت بدني بخش تكميلي وجدا نشدني از تعليم وتربيت است بحث پيرامون تأثير تربيت بدني وتعليم وتربيت يكي از موضوعات ضروري در درس اصول ومباني تربيت بدني است .بديهي است كه شناخت متقابل اهداف آرمانها ، اصول و روشهاي تعليم وتربيت ديدگاه وسيعي از تربيت و مسائل آن به دانشجويان و در نهايت مربيان تربيت بدني عرضه مي كند.
مفهوم تعليم وتربيت : جان ديويد مي گويد:تعليم وتربيت از نظر باز سازي وقايع و رخدادهاي زندگي براي معني دار شدن وقايع و حوادث جديد براساس تجارت پيشين مي باشد و تربيت فرد عبارتست از :تمام اعمال از بدو تولد تا لحظةمرگ (مي تواند در مسافرت، در زمين بازي و يا در كتابخانه تعليم و تربيت صورت گيرد )
استاد مرتضي مطهري مي گويد: تربيت عبارتست از پرورش دادن يعني به فعليت در آوردن استعداد هاي دروني فرد.
تعليم وتربيت در سه حوزه
1) يادگيري شناختي
2) احساس عاطفي
3) رواني حركتي اتفاق مي افتد.
ارتباط حوزه هاي شناختي ، عاطفي ، رواني حركتي و رابطه آنها با نيازها و وظايف تكاملي.